یکی از پسرای فامیل رو دوست داشتم،اولش خودش بود ک با نگاهای تابلوش نشون میداد دوستم داره،منم ک از قبل دوسش داشتم،این رفتاراشو ک دیدم هول کردم و تابلو شدم و فهمید دوسش دارم
وقتی متوجه حس من نسبت ب خودش شد،عمدا جلوی من میومد ب بقیه ی پسرای فامیل عکس دخترای داف رو نشون میداد یا عکس چتاشو با اونا!مثلا یکیشون نوشته بود:دلم ۉاست تنگ شده!
عمدا اینا رو جلوی من نشون میداد اونم تو شرایطی ک من تازع مامانم رو از دست داده بودم!!! یعنی انقدرررر بیشعور بود ک مراعات شرایطمم نکرد..
نمیتونم این حجم از بی وجدانی و بیشعوری و خودخواهیشو هضم کنم،خیلی دلم شکسته ازش...
دفعه ی اخری ک دیدمش،دیگه محل سگ بهش ندادم،اما دلم هنوز شکسته س