خواب دیدم مادربزرگم که فوت کرده
زنده بود همه دورش بودن از همه حلالیت خواست
رفتم پیشش دست اش رو گرفتم کلی گریه کردم
گفتم حلالم کن برام دعا کن
کلی برام دعا کرد
به عمه ام گفت اون شونه منو از اون اتاق بهش بده
بعد خوابید
بعد چند ساعت دیدیم فوت کرده
کلی گریه کردم تو خواب اومدن بردنش
عمه ام رفت تو گوشش اذان گفت
بردنش
تعبیرش رو کسی می دونه
توروخدا کسی می دونه بهم بگه