این غم انگیزه
من از وقتی دوم سوم بودم همش درحاال نقشه کشیدن که بزرگ شدم برم ازمایش دی ان ای بدم
بعدش شد هر شب گریه کردن بی احمیتی بی محبتی و کمبود ها و شد الانم که باز تو هر دعوا و دل شکستنی این ها از سرم میگذره و حتی یادم نمیاد از کی این افکار رو داشتم ولی دارم