خییییلی سخت بود تصمیمش من خیلی اذیت میشدم ولی چون دوسش داشتم نمیتونستم جراتشم نداشتم از طلاق میترسیدم ولی دیگه خسته شدم از خدا خواستم اگه قرار نیست زندگیمون درست بشه بهم یه قدرتی بده که بتونم تمومش کنم
اینجوری نگو.قضاوت نکن.هیچ زنی دوس نداره زندگیشو ازدست بده حتی بخاطر ازبین رفتن باکرگیشم ک بوده تحمل میکنه.اما ی وقتی میرسه ک نمیشه تحمل کرد هرچیم تحمل کنی بدتر میشه پس دیگع دلیلی برای ادامه نمیبینی.موندنت اشتباه تره
اینجوری نگو.قضاوت نکن.هیچ زنی دوس نداره زندگیشو ازدست بده حتی بخاطر ازبین رفتن باکرگیشم ک بوده تحمل ...
میدونم عزیزم ...درک میکنم که احتمالا زندگی طرف خیلی سخت شده که دیگه نمیتونه ادامه بده...من الان خودم فعلا دارم هی کتک میخورم ولی فعلا موندم به امید اینکه شوهرم خوب خوب بشه ان شاالله