سلام دوستای عزیزم .ما سه ساله ازدواج کردیم همسرم ایناچند برادرن پدر شوهرم وقتی اومد خواستگاری گفت خودم از لحاظ مالی تامینتون میکنم چون همسرم دانشجو بودن بعد اینکه جواب مثبت داده شد و همه چی تموم شد فهمیدم همسرم بیجاره تمام مخارجا روقرض کرده وپدرشون به قولشون عمل نکردن خلاصه گذشت مااوایل درامدمون خیلی خیلی کم بود در حد ماهی ششصد تومن که بااون قسطم میدادیم هرمناسبتی هم که میرسید ما براشون عیدی وکادو روز پدر ومادر میگرفتیم که ازبابت اینا من اصلا هم ناراحت نمیشم ولی اونا دریغ از یکم محبت یکم کمک پدر شوهرم جایی مشغول بودن و ازدوجا درامد داشتن یکی ازحقوقشون رو به پسر سومیش که دردانش بود میداد وکلا فرق میزاشتن درحالیکه وضع اوناخیلی خوب بود ومایه عالمه قرض ووام داشتیم خلاصه برادر شوهر خرج نیکرد وکیف میکرد حالاچند ماهه پدر شوهرم یکی از درامداشو ازدست داده واون برادر شوهرم میگه هرماه یه مبلغی بزاریم تا بابام سرکار نره من بااین قضیه هیچ نشکلی ندارم ولی خود پدر شوهرم میگن ماهمین یه درامدمون برامون کافیه ولی این برادر شوهرم دست بردار نیس که نه بدین بیاد ماهروقت میریم خونشون شوهرم یواش به مادرش پول میده جلو باباش نمیده که دلش نشکنه یا گوشت میگیریم خلاصه دست خالی نمیریم
حالامشکل ایتجاست ماراه دوریم خونه مادر شوهرمم یه خوابست هالشون بخاری داره ولی اتاق بخاری نداره ماماهی یه بار گاها دوماه یه بار میریم شهر اونا تواون اتاق میخوابیم الان دیدم جاری بهم پیام داده میگه مامان گفته بخاری بگیرید
ماالان اومدیم خانه های سازمانی اینجا پکیج هستش و بخاری هایی که مال جهازم بود روگذاشتم انباری حالا مادرشوهرم میگه شمابخاری جهازتو بیار مابزاریم اتاق درصورتیکه خونشون کوچیکه ویه بخاری کافیه من اصلا دلم نمیخواد جهازمو بدم ببرن خونه اونا به خدااصلا لازم نیس نمیدونم چرااینطوری میکنن