دلم خیلی گرفته فقط به عنوان خواهر کوچیک تر میخوام باهاتون دردودل کنم من وقتی بچه اولمو بارداربودم و استراحت مطلق و خونه مادرم بودم و منع رابطه بودم همسرم بهم خیانت جنسی کرد اینو از تو گوشی متوجه شدم و ابراز پشیمونی کرد و گردن نگرفت و من بخاطر بچه ازش گذشتم و دیگه ادم شده بوده نمازشم میخوند منم دیدم زندگیمون خوبه بعد چن سال بچه دوممو با جلوگیری نکردن باردارشدم و چیزی ندیدم تا به دنیا اومدنش که خیانت در حد چت دیدم و ب روش نیاوردم و دیگه چیزی ندیدم و بیخیال زندگیمو میکردم و ورزش شروع کرده بودم و داشتم به خودم میرسیدم میخواسم درسم ادامه بدم که اگه از شوهرم خطا دیدم دست طلاقمو بگیرمو بچه هامو ببرم که در کمال ناباوری پریود نشدم دیدم ناخواسته باردارم و هرکار کردم سقط نشد و همیشه گوشی و تبوزیونو باز میکردم از سقط و عواقب بدش حرف میزد منم بچمو به دنیا اوردمو حس میکنم دیگه همه چی تموم شده به نظرتون اومدن این بچه نشونه بوده یا خدا شوهرمو دوست داشته
اینم بگم دوتا بچه ی قبلیو خیلی سخت و بادارو باردارشدم.