دوستان یه گربه نژاد دی اس اچ. همون گربه خیابونی یکسال ونیمه از نوزادی که مادرش رو گم کرده بود. به خونه مون رفت وآمد می کرد. بهش پناه می دادم. غذا می دادم. نمی ذاشتم یه لحظه گشنه بمونه. حتی بچه هاش دنیا اومدند خیلی حمایت کردم تا از شیر گرفتنشون. یکی از آشنایان که خونه شون روستاست. گفت خونه مونو موش. ورداشته. همه چی امتحان کردیم.ریشه کن نشده
منم گربه بیچاره رو برداشتم بردم خونه شون. همینکه سگشون رو دید. به سرعت باد فرار کرد به سمت باغ و......غروب تاریک هرچه گشتیم پیدا نکردیم. عذاب وجدان شدید گرفتم. . . چند روزه از فکر اون زبون بسته که نکنه گشنه ش باشه. سردش باشه. کجا پناه گرفته. سگ و حیوونای وحشی نخورده باشند خواب ندارم. و همه ش چشام پر اشکه. با دست خودم.آخه