گفتم خو
شیس فهمید طوبی نمیتونه بیاد ایران اعدامش میکنن
رفت گفت تویه کمپ
طوبی و پریزاد
دستگیرش کردن تا بفرستند ایران
مامان فخر هم اومد خود فخر هم رفت گفت هممون باهم
شیس گفت اگه فخر و آنچه ازدواج کنن همرو نجات میدم
دیگه مجبور بودن
ضیا هم همون روز از پری خواستگاری کرد