یک مرد لاشی و حرومزاده
ک متاهل هم بود
دو سال دنبالم بوددد
و میخواست باهام دوست بشه
بالاخره گفتم ببینم دردش چیه
هزارتا داستان سرهم کرد از اینکه زنش مریضه و کنسر داره
و بعدم مشکلاتی ک باهم داشتن و...
و میخواسته طلاقش بده بخاطر بیماری و ابرو اینکارو نکرده
من بهش گفتم اهل رابطه جنسی و این داستانا نیستم
قبول کرد
ک فقط با من باش
کلا ۴ بار حضورا دیدمش
تو یکماه
و تمام مدت همسرش باهاش تماس میگرفت..و اینم موقعی. ک اون زنگ میزد میرفت جای دیگه صحبت میکرد. تا اینکه این بار رفتم یواشکی حرف زدنشو شنیدم
و فهمیدم گوه مفت خورده بود هر چی بودددد
خلاصه که ادم لاشی و هول زیاده
من همونجا بلاکش کردم و جدا شدم
ولی کاش دلیلشو میفهمیدم ک چ مرگش بود