خرسی بلند شد از جاش تا بره پیش دوستاش
نمیتونست دربیاد میون غار گیر افتاد
دوستاشو زود صدا کرد سر و صدا ب پا کرد
حیونای مهربون میخام بیام پیشتون
کمک کنید در بیام از شما یاری میخام
حیونای مهربون رفتن توغار پیش اون
گفتن نباش هراسون هر دردی داره درمیون
باید ک ورزش کنی یکمی نرمش کنی
اینجا و اونجا بری پایین و بالا بری
تنبلی رو ول کنی تا شادی حاصل کنی
زشته شکم پرستی اگه موافق هستی
زود اینا رو رها کن پنجره ها رو وا کن
خرسی ک این رو شنید از خوشحالی پر کشید
اون ک میون غار بود همش مشغول کار شد
چند روزی کار و کوشش هی ورزش و هی نرمش
خرسی ما لاغر شد از اول هم بهتر شد
از در غار در اومد سختی دیگه سر اومد
حیونا رو صدا کرد شور و نشاط بپا کرد
حیونا شاد و خندون حلقه زدن دور اون
گفتن بیاین بخونیم غصه ها رو برونیم
بهار بهار بهاره گل و شکوفه دار