2777
2789
عنوان

قوم نچسب

370 بازدید | 20 پست

سلام دوستان 

من یه راهنمای میخام

من با یه پدرشوهرزندگی میکنم 

فوق العاده مرده خوبی اما.....

امان از مهمانداری بی موقع

من خودم مهمان دوست دارم امابی موقع باشه بازم پذیرا هستم اما ادم همیشه که حوصله نداره از طرفی زنگ میزنن به پدرشوهرم میگن ما داریم میایم 

از رفی برا یه مهمانی شوهرم کلی ولخرجی میکنه ونزدیگ 500 فقط خرج میشه خیی ناراحت میشم هزینه اشو پدرشوهرمم بعضی اوقات میده بعضی اوقات نمیده بنظتون چه رفتاری نشون بدم

خودم بزنم به مریضی بازم فایده نداره 

فک کنید در هفته سه شب مهمان داشتن تو شاخشه

خوب من با یه بچه وبرنامه های شخصی خیلی عقب می مونم

میدونید حوی منومخالف مهمان نیستم سطح فرهنگی وفگری مهمان اصلا به من نمیخوره همشون پیرن یا کوچیک هستن که کلافازشون فرق می کنه 


دوستان پیشنهاد بدید


ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

موقعیت سختیه

لااقل به شوهرت بگو خرجش رو کمتر کنه

500 خیلی زیاده

عَسى‌ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‌ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ؛ چه بسا چيزى را ناخوش داريد، در حالى كه خير شما در آن است و چه بسا چيزى را دوست داريد، در حالى كه ضرر و شرّ شما در آن است.  

به شوهرت بگو خیلی قاطع ولی بدون دعوا من نمیتونم با این همه مشغله هرروز  به مهمون خدمات بدم۰ اینا خونه زندگی ندارن هرروز اینجان?? بگو زندگیمون شده کاروانسرا این چه وضعیعه? چون از اول راه اومدی الان جبهه میگیره ولی پافشاری کن تا این وضع تموم شه۰ وقاحتم حدی داره اون مهمونارو ببین تورو خودا۰ لازم شد اینارو با پدرشم در میون بزار

 یا رادَّ ما قَدْ فاتَ : عمر های به سر آمده، روزهای گذشته، خون‌های ریخته، عشق‌های گم شده، آبروهای رفته، بغض‌های شکسته، اشک‌های چکیده، و آب‌های از جوی رفته را تو باز می‌گردانی ای باز گرداننده‌ی از دست رفته‌ ها!

شاید واقعا کاری از دست هیچ کدومشون بر نمیاد

این دفعه که مهمون اومد از خود مهمون هم برای کارای پذیرایی استفاده کن

کمتر به خودت فشار بیاد

یا اینکه به شوهرت بگو اون کمکت کنه 

مهمونی برگزار کردن خیلی سخته مخصوصا اینکه دست تنها باشی

عَسى‌ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَ هُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ عَسى‌ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُمْ؛ چه بسا چيزى را ناخوش داريد، در حالى كه خير شما در آن است و چه بسا چيزى را دوست داريد، در حالى كه ضرر و شرّ شما در آن است.  

فقط قاطعیت و صلابت شما این وضعو تموم میکنه۰ یه چیز دیگه برای مهمونی ها تایم مشخص بزارید۰ بی رودروایسی به مهمونات بگو آخر هفته تشریف بیارید دور هم باشیم ولی در طول هفته میخوام به کار و زندگی مون برسیم۰ یه روز تعیین کنید واسه مهمونیاتون

 یا رادَّ ما قَدْ فاتَ : عمر های به سر آمده، روزهای گذشته، خون‌های ریخته، عشق‌های گم شده، آبروهای رفته، بغض‌های شکسته، اشک‌های چکیده، و آب‌های از جوی رفته را تو باز می‌گردانی ای باز گرداننده‌ی از دست رفته‌ ها!

جالبه وقتی میریم خونشون اینقد بد مهمان داری میکنن مثلا اونا اگر هر ما یه سری به ما بزنن ما وقتی سالی یه بار بهشون سر بزنیم واقعا بد مهمان داری میکننن 

تازه شهرستان زندگی میکنن

ولی متاسفانه خیلی ازنظر فکری وفرهنگی با من فرق دارن


فقط قاطعیت و صلابت شما این وضعو تموم میکنه۰ یه چیز دیگه برای مهمونی ها تایم مشخص بزارید۰ بی رودروایس ...

مثلا طرف پشت در میگه باز کنید در رو میشه راهش ندیدم واقعا امرو باید این مسئله رو حل کنم نمیشه اینطوری

به پدر شوهرت با احترام بگو مهمونی رو فقط یه شب در هفته داشته باشیم ، وبهونه کمردرد وپادرد بیار.اگه حرفت رو پذیرا بود که هیچ اگه به تو اهمیت ندادن شما هم نشون بده که برنامه های حودت رو داری.یا اینکه وقتی زنگ میزنن میگن امشب میایم با احترام ازشون بخواه مثلا جمعه بیان.بعدش هم هر رفتی ، اومدی داره.شما هم برید

در دنیا هیچ چیز پایدار نیست واگر انسان توقع بقای چیزی را داشته باشد احمق است.اما اگر از آنچه که برای مدت کوتاهی دارد لذت نبرد از آن هم احمق تر است.
مثلا طرف پشت در میگه باز کنید در رو میشه راهش ندیدم واقعا امرو باید این مسئله رو حل کنم نمیشه اینطور ...

تو پست بعد گفتم با مهمونام صحبت کن یه زمانی رو برای رفت و امد مشخص کن۰ بدون رودروایسی و با احترام۰ اصلنم نترس که ناراحت بشن۰ اینا پرروتر از این حرفان

 یا رادَّ ما قَدْ فاتَ : عمر های به سر آمده، روزهای گذشته، خون‌های ریخته، عشق‌های گم شده، آبروهای رفته، بغض‌های شکسته، اشک‌های چکیده، و آب‌های از جوی رفته را تو باز می‌گردانی ای باز گرداننده‌ی از دست رفته‌ ها!
به پدر شوهرت با احترام بگو مهمونی رو فقط یه شب در هفته داشته باشیم ، وبهونه کمردرد وپادرد بیار.اگه ح ...

دقیقا منم یعنی این موارد رو پیش بردم ولی بازم مشکل حل نشد اتفاقا پدرشوهرم راه میاد این شوهرمه که راه نمیاد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز