خسته شدم حوصلم سر رفته هععی ۲۱ سالمع نزدیک دوساله عروسی کردم منی ک روحیم عین بچع ۷ ۸ ساله بود تبدیل شدم به یه افسرده شوهرم میره سربازی روزای ک خونس میخوابه همش خوابشو تنظیم نمیکنه شبا ک من میخابم اون دیگه خوابش نمیبره و تا صب بیدار میمونع و همینقد خسته کنندس همچی ن تفریحی ن چیزی خانوادمم یه شهر دیگن و کسیو ندارم ابنجا و متاسفانه من تو شهری زندگی میکنم ک حق بیرون رفتن تنهاییو ندارم و اگ برم باید با مادرشوهرم برم و هیچ سرگرمی ندارم نمیتونم کلاسم برم چون نمیذارن خدایی بدبختر از من مگ هست
بخدا وضیتم از اسیری بدتره شوهرم ادم خوبیه فقط هیچوقت فکر نکرد ک منم ادمم نیاز دارم به سرگرمی هرچقدم ...
خیلی بده که درکت نمیکنه ولی به نظر من بهترین راهش اینه که نزاری روزا بخوابه شوهر منم خوابش خیلی بده روزا تا ظهر میخوابه واسه اینکه اذیتش نکنم بیدارش نکنم منو کلاس ثبت نام کرده میگه توروخدا فقط اذیتم نکن بزار بخوابم😁😁