منم مثل شما
تحت تاثیر این عوامل
نمیدونم نمیدونم چرا
شاید نفرینم کردن
من تو چند سال خیلییییییبییییی عذاب کشیدم من یه دختر شاااادد و حاضر جواب بودم الان با این همه درد دیگه آرومم و عاقل شدم
اینقدری که من عذاب کشیدم یه مدت نمیدونستم صبحه یا شب اصلااا نمیفهمیدم
من بخاطر عقایدم مسخره میشدم
تو اون سن باید با اجنه دست و پنجه نرم میکردم
باید از دست دادن همه ی رفقام رو تجربه میکردم اونم منی که اجتماعی وبرون گرا بودم
محدویتای بابام و شاهد گذر عمرم بودم از بچگی تا الان
ولی خواهرم چون کنکور داره میتونه 60 روز خونه رفیقاش باشه
فرق گذاشتن مامان بابام
تریکیلومانیا و از دست دادن زیباییم
کلیم
ضعف بیناییم که فکر میکنم بخاطر اعصابم بود یه بازه ی زمانی صفحه ی گوشیو تار تار میدیدم
بهت بگم از همکلاسیایی که در بدترین شرایط باهام لج افتاده بودن
و زندگیمو زهرم کردن
بهت بگم از امیدهای بی ثمرم
بهت بگم از قد کوتاهم که مسخره میشم بزار بهت بگم از مشکلات مالیم
منی که نمیتونم خواسته هامو داشته باشم ولی پسر خالم و پسرداییم که از من کوچیکترن میتونن بی دردسر موتور صد میلیونی و کامپیوتر 30 میلیونی(یه باربا زنداییم تو ماشین بودیم پسرداییم زنگ زد گفت 30 تومن بده زنداییم واقعا دعواش کرد کن گفتم مگه سی تومن چیه تا بعد فهمیدم آقا 30 میلیون تومن میخواسته و مادرش همونشب بهش داد)اونا میتونن اینارو داشته باشن
بزار بهت بگم از افت شدید درسیم منی که بدون عادت و آمادگی باید بخاطر این مشکلات تو درسم افت می کردم منی که معل نوبت اول سال دهمم که باید .../19میشد شد 10 و خورده ای
دیگه چی بگم
ولی با این وجود سعی میکنم رابطمو باهاش خوب کنم
منم نمیدونم چرا این بلاها سرم میاد
اما به درصد احتمال میدم حکمت داشته باشه پس از روی احتیاطم که شده چیز خاصی نمیگم