خوش به حال اونایی که خانواده خوب دارن ، چقدررر باید حسرت اطرافیانم رو بخورم . خانواده من خود عذابن. اصلا برام خرج نمیکنن ، هیچ جای زندگی حتی کوچکترین کمکی بهم نمیکنن و نکردن . برا ازدواج جهیزیه نمیدن ، به شدت سنتی و بدبین. اصلا اجازه بیرون رفتن که هیچ حتی اجازه نفس کشیدن هم ندارم . خیلی خیلی هم اذیتم میکنن حتی خواب راحت تو خونه ندارم . خستم بخدا... احساس میکنم تافته ی جدا بافته از این دنیام . دوستامو که میبینم میفرستن شون خارج از کشور درس بخونن ، یا دانشگاه آزاد ، یا چقدر راحت بیرون میرن و میگردن و یا ... هرکسی رو میبینم یه جوری به یه نحوی خانوادش هواشو دارن ولی من .... 😔🥀 خدایا من بهر تماشای جهان آمدم ؟؟! پیر شدم با این سن کمم 🥀😭 بعد جالب اینجاست میان بهم میگن خاک تو سرت فلانی خارج از کشور داره پزشکی میخونه ، فلان دوستت دو تا بچه داره و .... در واقع خودشون سرکوفت خودشونو بهم میزنن 💔🥀
چقدر احساسی نوشتی یکم رو داشته هات شکر گذاری کن منطقی به زندگیت نگاه کن توکل کن ...
داشته ای ندارم تو این زندگی 😔 یه روحیه و امید داشتم که اونم از دست دادم ، هیچی برام نمونده ، پوچم پووووووچ 🥀💔 خدا هم روشو ازم برگردونده 😔 خیلی تحت فشارم ، میدونی چیه ، تناقض منو داغون کرده ، من در واقع یه مرده ام که تو کفن خودم تو قبر تاریکم میپوسم ولی دارم نفس میکشم ،راه میرم و حرف میزنم 🥀 کاش بمیرم راحت شم ، باورت میشه تو کل عمرم حتی یه روز خوش ندیدم 😓