2777
2789

من دلم دورهمی های دور از تجمل ساده که شب هم میموندیم و کلی رختخواب کنار هم،، پچ پچ و خنده های نصفه شب و صبحانه فردا صبحش ...

وقتایی که زشت نبود غذا یه عدس پلو یا ابگوشت و‌کله جوش ساده باشه ،سر سفره حتما سالاد و پیش غذا و نوشابه نباشه...


الان بخاطر تجمل و کم صبری آدمها کم دور همدیگه جمع میشن 

کاش یه کم ساده بگیریم اما باز مثل قدیم دور هم جمع بشیم

کاش هرچی که دلها رو دور میکنه بذاریم کنار 

مثلا از هم سوال بی مورد نپرسیم و فضولی نکنیم کنایه نزنیم ، بیخودی قضاوت نکنیم در مورد همدیگه 

مهمونی ها رو ساده تر برگذار کنیم 

به همدیگه کمک بدیم و ...


واقعا میشه تلاش کرد برای داشتن یه جمع خوب اگر همه همکاری کنن با هم 

حداقل اونایی که فکر و‌ سبک زندگیشون به هم نزدیکه 

دارم جدا میشم از یه آدم بی عاطفه و بی غیرت😍بیام ایشالا شیرینی بدم به همه تون

بزرگترا واقعا حرمت داشتن

ولی متاسفانه الان خیلی بی احترامی ها میشه

توی شازده کوچولو یه قسمت بی نظیر داره که میپرسه اگر بیفتم چی؟؟؟؟!!  😕و اونم جواب میده عزیزمن اگر پرواز کنی چی!؟😍به جای اینکه همیشه بگی اگه نشه چی؟؟؟ یه بار بگو اگر بشه چی؟!😍😍😍

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

کاش مهربونی مد بشه 

بچه های ما باید تجربه کنن صفا و صمیمیت رو 

گناه دارن والا...

هرکی یه گوشه عزلت برای خودش داره زندگی میکنه

دارم جدا میشم از یه آدم بی عاطفه و بی غیرت😍بیام ایشالا شیرینی بدم به همه تون

تیتر تاپیکت رو که دیدم دقیقا قبل از ورد به تاپیک همین چیزایی که گفتی تو ذهنم اومد ، یادش بخیر ، عروسی های قدیمیم خیلی باحال بود تو خونه ۴،۵ شبانه روزم طول میکشید دهن همه صاف میشد ولی ما بچه ها عشق میکردیم🤣🤣

دوست خوبم لطفا درخواست دوستی ندهید متشکرم 
راحت و بی استرس از ته دل می‌چرخیدم می‌خندیدم 

اصلا خود باهم بودن استرسها رو‌ کم‌میکنه 

این زمونه با این مدل تنهایی ها استرسها بیشتر شده 

توی جنع ادم غمهاش یادش میره یا حداقل کمتر حسش میکنه

دارم جدا میشم از یه آدم بی عاطفه و بی غیرت😍بیام ایشالا شیرینی بدم به همه تون

قدیما همه چیز بهتر بود 

اهنگها فیلمها 

شور شوق عید و ماه رمضون و سریالایی که از تلویزیون پخش می‌شد و برنامه ماه عسل 

اینکه گوشی نبود همه تو دنیای واقعی و ساده خودمون بودیم 

هر چقدر هم زندگیمون ساده بود دغدغه پول نداشتیم 

تیتر تاپیکت رو که دیدم دقیقا قبل از ورد به تاپیک همین چیزایی که گفتی تو ذهنم اومد ، یادش بخیر ، عروس ...

اره با ظرفهای ملامین گل دار

نه الان‌با یکبار مصرف های پلاستیکی

دورهم ظرف شستن هم‌کلی شوخی و خنده داشت

دارم جدا میشم از یه آدم بی عاطفه و بی غیرت😍بیام ایشالا شیرینی بدم به همه تون

ما خونه مادربزرگمون جمع میشدیم تو اون زودپز قدیمیا قورمه سبزی باز میزاشت تو دیسای استیل برامون میریخت عصرم بهمون قایمکی پول میداد میرفتیم خوراکی میخریدیم🥲🥲هی الان خیلی پیر شده دلم پر میکشه یبارم اون غذارو بخورم کنارشم خودش ماست درست میکرد

پسر قشنگم با امدنت زندگی مامان رنگ و بوی بهشت گرفت🩵
قدیما همه چیز بهتر بود  اهنگها فیلمها  شور شوق عید و ماه رمضون و سریالایی که از تلویزیون ...

دقیقا درد منم از گوشیه 

دیگه بخاطر گوشی کسی دلتنگ کسی نمیشه بره سر بزنه 

تو‌ مهمونی ها همه تو گوشی هستن

اصلا دورهم فیلم دیدن و لذت های مشترک خاطره مشترک‌می ساخت 

الان هرکی برا خودش فیلم و کلیپ و اهنگ می بینه تو گوشیش

دارم جدا میشم از یه آدم بی عاطفه و بی غیرت😍بیام ایشالا شیرینی بدم به همه تون
ما خونه مادربزرگمون جمع میشدیم تو اون زودپز قدیمیا قورمه سبزی باز میزاشت تو دیسای استیل برامون میریخ ...

وای اره ظرف های استیل😍

دارم جدا میشم از یه آدم بی عاطفه و بی غیرت😍بیام ایشالا شیرینی بدم به همه تون
اره با ظرفهای ملامین گل دار نه الان‌با یکبار مصرف های پلاستیکی دورهم ظرف شستن هم‌کلی شوخی و خنده د ...

خیلی باصفا بود ببسن یادمه هروسی آخرین داییم یه روز جشن عقد بود فرداش حنابندون ،فرداش عروسی ،فرداش پاتختی ،روز آخرم مادرزن سلام یعنی ۵ روز پشت هم جشن بود حیف اون روزا که دیکه برنمیگرده ،چقدر با دخترخاله هام کیف میکردیم 

دوست خوبم لطفا درخواست دوستی ندهید متشکرم 
بزرگترا واقعا حرمت داشتن ولی متاسفانه الان خیلی بی احترامی ها میشه

اصلا ادم‌دلش به اون‌حذمتها تنگ میشه

احترام‌محبت هم‌میاره 

الان کم‌محلی بیشتر رواج داره 

دورهم جمع میشن 

جوونها تو گوشی هستن 

بیچاره بزرگتر هزار باید صدا کنه بیاین سرسفره

دارم جدا میشم از یه آدم بی عاطفه و بی غیرت😍بیام ایشالا شیرینی بدم به همه تون

دلم هوای مغازه بابا بزرگم و کرده یه بقالی محقر ساده با پفک نمکی و لواشک ماست میش و خیار گوجه و ترازو با اون وزنه های سنگی!

یواشکی می‌رفتیم پفک برمیداشتیم میگفت بابا چرا یواشکی؟بردارین نوش جونتون

خدا رحمتش کنه  

نا امید از تمام دارو ها...نا امید از دعای هر ساعت...چشمم اما خلاف پاهایم ،رو به دروازه ی خراسان است!
خیلی باصفا بود ببسن یادمه هروسی آخرین داییم یه روز جشن عقد بود فرداش حنابندون ،فرداش عروسی ،فرداش پا ...

همونا برا ما خاطره می ساخت  

بچه های ما الان چی براشون خاطره میشه؟؟

دارم جدا میشم از یه آدم بی عاطفه و بی غیرت😍بیام ایشالا شیرینی بدم به همه تون
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز