2777
2789
عنوان

تاپیک جامع ***زایمان طبیعی پس از سزارین***

| مشاهده متن کامل بحث + 1797613 بازدید | 90737 پست
بچه ها تیکرم رو عوض کردم تاریخش تا ۴۱ هفته و ۲ روز  به بدنم وقت دادم      


منم در راستای تلاش، از امروز شروع کردم با همه پزشکان تماس بگیرم. روزی یکی. ان شاءالله. اگر کسی موافق وی‌بک بود بینشون تصمیم میگیرم. منم مث خودت دوست دارم شهر خودمون باشم. نمیخوام به کسی زحمت بدم. شوهرمم نباشه دیگه بدتر. خیلی راهه تا تهران. توکل بر خدا.



البته اینکه اینجا غریبم ناشکری نیست. خانواده شوهرم با اینکه ادم های واقعااااا خوبی هستن و اگر از مادرشوهرم کمک بخوام حتما کمکم میکنه

ولی در نهایت، رسیدن به صداقت واقعی توی روابط عروس و مادرشوهری یکم سخته. نمیدونم چطور بگم. ظرفیت این روابط اونقدری نیست که زیاد وارد اینجور‌حریم ها بشی. جهت حفظ حرمت ها


هر وقت می بینم به معنای واقعی کلمه تنهام

این شعری که گذاشتم توی امضام خیلی ارومم میکنه

من حسابم ز همه مردم این شهر جداست

من امیدم به خدا، بعد خدا هم به خداست


درددل#  

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

منم در راستای تلاش، از امروز شروع کردم با همه پزشکان تماس بگیرم. روزی یکی. ان شاءالله. اگر کسی موافق ...

منم دلم خیلی پره، خیلی زیاد ازین صمیمیت ها و انتظارات... 

سر پسرم کسی هوشیار و نصیحتم نکرد که به مادر همسرم رو نندازم، واقعا فکر میکردم با مامان خودم فرقی ندارن، درسته آدمای خوبی هستن ولی واقعا به قول شما یه صمیمیت واقعی رو نمیشه انتظار داشت، منت های بعدش و نقطه ضعف های بعدش و صمیمیت های بی جا واقعا اذیتم کرد و رابطه ی قبلیمون خراب شد. کاش از اول اول اونقدر صمیمیت در پیش نمیگرفتم تا حرمت ها بیشتر حفظ میشد. الانم اینارو میگم چون 7،8 روزی خونه ی مادر همسرم بودیم و بازم حرف و حدیث هایی پیش اومد. اصلا دوست ندارم در مورد این موضوعات صحبت کنم ولی دلم خیلی گرفته، الانم یه دل سیر گریه کردم و نشستم. فقط از خدای بزرگ میخوام که این زایمانم به نحوی پیش بره که به هیچ کسی احتیاج پیدا نکنم و روی پای خودم باشم. شهرهای مختلف رو سرچ کردم از محل زندگی فعلیمون تا خونه ی مادری و نهایتا تهران، تا ببینم چی پیش میاد. ارومیه یه خانم دکتری هست به نام میترا حبیب زاده، پیشش ویزیت نشدم ولی ویبک قبول میکنه، تبریز هم بیمارستان الغدیر خانم دکتر متولی، خوبی ایشون اینه که نیازی به چکاب ماهانه پیششون نیست و آخرا میتونی بری. اگر هم تهران منتقل شیم خانم صابریان رو انتخاب می‌کنم. کلا نامعلومه ولی من ذهنمو درگیرش نکردم گفتم خدا خودش بهتر میدونه. خلاصه اینکه بیایین برای هم و حال دل هم دعا کنیم.  اینبار هورمون های بارداری انگار بدجوری داره میتازونه. 

باران عزیزم و متین 66 عزیزم جواب سوالتون رو نمیدونم ولی دعا میکنم بزودی بهبودی حاصل بشه و راه حلی پی ...

عزیزدلم کگل اصلا بارداری و غیربارداری نداره، چه خانوما چه آقایون در هر حالی میتونن انجام بدن. برای خانما به دلیل بارداری و زایمان واجبه که همیشه انجام بدن!

هرقدر که بتونی شل و سفت کنی خوبه. ورزش ماهیچه های کف لگنه. هرچی بتونی زمان انقباضتو بیشتر کنی یعنی قدرت ماهیچه کف لگنت زیادتر شده


ماهیچه های کف لگن، تمام محتویات لگن رو نگه داشتن، اگه ضعیف باشن انگار محتویات لگنت رو ریختی توی کیسه، و اگه قوی باشن انگار محتویات لگنت توی یه کیفه که کفش خیلی قرص و محکمه


ضعف این ماهیچه ها کمترین عارضش بی اختیاری ادرار و انزال زودرسه

هزیزم منظورت از این جفنگیات چیه؟ والا قبلا همه خانوما باردار روزه میگرفتند اخم به ابرو نمی اوردند ب ...

دقیقا مامان بزرگم سر همه بچه هاش روزه اشو میگرفته و کلی هم از صبح تا شب کار داشتن.میگه قدیم همه میگرفتن.

حالا الان درسته بنیه ضعیف تری داریم کلی اصلا کار و زحمتمون با اون زمان قابل مقایسه نیست.

واقعا انصاف نیست به طور کلی گفته بشه هیچیکی نباید بگیره.


دلم کمی خدامیخواهد...کمی سکوت... دلم دل بریدنمیخواهد...کمی آغوش آسمانی...کمی دور شدن از این جسم آدمی...کمی دور شدن                           

تو گروه خانم صابریان ظاهرا یه مادر دکترش اجازه روزه داده.هفته ۲۹ هست.دکتر گفت به شرط این که تا سحر بیدار باشی ووتغذیه ات درست باشه و بیشتر روز بخوابی امتحانی بگیر اگه سخت نبود برات میتونی بگیری😊

دلم کمی خدامیخواهد...کمی سکوت... دلم دل بریدنمیخواهد...کمی آغوش آسمانی...کمی دور شدن از این جسم آدمی...کمی دور شدن                           
عزیزدلم کگل اصلا بارداری و غیربارداری نداره، چه خانوما چه آقایون در هر حالی میتونن انجام بدن. برای خ ...

ممنونم از توضیحاتت عزیزم، یه ست انجام دادم احساس کردم شکمم درد گرفت گفتم شاید الان زوده  

منم دلم خیلی پره، خیلی زیاد ازین صمیمیت ها و انتظارات...  سر پسرم کسی هوشیار و نصیحتم نکرد که ...

عزیزدل. تبریزی بودی؟

حرفای خوشکل نمیخوام بزنم

میخوام یه چیز منطقی بگم که خودم رو خلاص کرده



ببین ادم با خواهر و مادر خودشم دچار این چالش ها مبشه، دیگه بقیه بماند. اساسا اهل بیت هر نوع درخواستی رو یه جور خار شدن میدونن. (البته برداشت خودمه از روایات)

من میگم ادم وقتی دیگری رو به حریم خودش راه میده باید منتظر اینجور عواقبم باشه. مثلا همین الان وقتی من در این باره با شما دردودل میکنم دارم جواز میدم نظر بدی درباره م.




یه چیزیم بگم. شاید اصلا خوشمون نیاد.ولی دل سوزوندن برای خود، یه عادت بد بعصی خانم هاست. اینکه ادم یادش بیاد چه حرف هایی شنیده، چه اتفاقاتی افتاده، بعدشم احیانا گریه و خودخوری. نه معقوله نه شرعی و خداپسند

من خانم، باید خیلی جدی به خودم تذکر بدم حالا خیلی خودت رو نبین. حالا چهارتا حرف هم شنیدی، چقدر دلت سوخته.

«مرنج

مرنجان»

من خودم گیرم رو مرنج خیلی زیاده. برا همین باید مدام رو خودم کار کنم.

پس ول کن گذشته رو

پیغمبرشم قضاوت می شد و حرف میشنید

من که از این استقلال خیلی راضیم. غم ها مث یه متریال هستن برای شعله ور شدن و پختگی.

یکی از دوستان قدیمیم باهام‌تماس گرفته بود گفت تو تیم بارداری چقدر صبور تر و بهتر شدی

گفتم همس از برکت مهاجرته که تو رو مستقل و بزرگ میکنه



این هارو از عمق وجودم تایپ کردم. واقعا ارامشم رو مدیون همین استقلالی هستم که خداوند از ما انتظار داره

الیس الله بکاف عبده؟

دقت کنی از یه زاویه داره میگه یعنی واقعا من برات بس نیستم؟ اویزون کی هستی؟ از کی انتظار داری؟ قوی باش.

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست
منم دلم خیلی پره، خیلی زیاد ازین صمیمیت ها و انتظارات...  سر پسرم کسی هوشیار و نصیحتم نکرد که ...


عزیزدل. تبریزی بودی؟

حرفای خوشکل نمیخوام بزنم

میخوام یه چیز منطقی بگم که خودم رو خلاص کرده



ببین ادم با خواهر و مادر خودشم دچار این چالش ها مبشه، دیگه بقیه بماند. اساسا اهل بیت هر نوع درخواستی رو یه جور خار شدن میدونن. (البته برداشت خودمه از روایات)

من میگم ادم وقتی دیگری رو به حریم خودش راه میده باید منتظر اینجور عواقبم باشه. مثلا همین الان وقتی من در این باره با شما دردودل میکنم دارم جواز میدم نظر بدی درباره م.




یه چیزیم بگم. شاید اصلا خوشمون نیاد.ولی دل سوزوندن برای خود، یه عادت بد بعصی خانم هاست. اینکه ادم یادش بیاد چه حرف هایی شنیده، چه اتفاقاتی افتاده، بعدشم احیانا گریه و خودخوری. نه معقوله نه شرعی و خداپسند

من خانم، باید خیلی جدی به خودم تذکر بدم حالا خیلی خودت رو نبین. حالا چهارتا حرف هم شنیدی، چقدر دلت سوخته.

«مرنج

مرنجان»

من خودم گیرم رو مرنج خیلی زیاده. برا همین باید مدام رو خودم کار کنم.

پس ول کن گذشته رو

پیغمبرشم قضاوت می شد و حرف میشنید

من که از این استقلال خیلی راضیم. غم ها مث یه متریال هستن برای شعله ور شدن و پختگی.

یکی از دوستان قدیمیم باهام‌تماس گرفته بود گفت تو ابن بارداری چقدر صبور تر و بهتر شدی

گفتم همش از برکت مهاجرته که تو رو مستقل و بزرگ میکنه



این هارو از عمق وجودم تایپ کردم. واقعا ارامشم رو مدیون همین استقلالی هستم که خداوند از ما انتظار داره

الیس الله بکاف عبده؟

دقت کنی از یه زاویه داره میگه یعنی واقعا من برات بس نیستم؟ اویزون کی هستی؟ از کی انتظار داری؟ قوی باش.

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست

سلام دوستان گل

جواب آزمایشم اومد، اگه اطلاعاتی دارید کمکم کنید لطفا


قند ناشتام 87، با خوردن 50گرم گلوکز یک ساعته شده 135… خوبه یا نه؟


کمخونی رو تکرار کردم، از ماه قبل تا حالا هم قرص خون خوردم، تقریبا همونجور مونده، نه اوضاع بدتر شده نه بهتر! خوبه بنظرتون؟ برم دکتر ممکنه قرص آهن بده؟


سلام دوستان گل جواب آزمایشم اومد، اگه اطلاعاتی دارید کمکم کنید لطفا قند ناشتام 87، با خوردن 50گ ...

هموگلوبینت چنده؟ 

دیدی تو گروه صابریان یکی بود فکر کنم قرص خون روش اثر نداشت. شنیدم رو بعصیا اثرش کمتره


قندت نرماله خداروشکر

خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما... که در راه حسینت لشکری از خون من باشد... شبهای قدر رفت و دیوانه‌ی تو باز... تقویم را به شوقِ محرم زند ورق...کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود... آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده‌هاست... بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس... نوبتی هم باشد آقا نوبت جامانده هاست
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز