2777
2789
عنوان

بی توجهی شوهرم

216 بازدید | 6 پست

یک ماهه از شوهرم خواستم منو ببره جایی برا ی قرارداد چون اینجا غریبم سخته برام تنهایی رفتن؛ هی امروز فردا کرد و بهانه و بی توجهی و ... طوریکه که کلی فرصت از دست دادم و ... بعد این همه گفتن دیشب تازه میگه ب نظرم من کلا ولش کن ! میگم الان میگی بعد ی ماه میگه میخواستی خودت بری!! جالبه ی کار مشترک مشابه بود ی مقدار سودش ب خواهرش میرسید فوری  همون روز تلفنی حلش کرد که من هنوز تعجم اینکه اینقد سرش شلوغه و همه چی یادش میره چطور یادش موند و اونکا و انجام داد ...بعد که خوب فک میکنم توی همه ده سال هر جا منافع خودش و خانوادش بوده همه کار کرده‌ هر چی هم برا من خوب بوده و دغدغه من بوده اصن مهم نبوده شد شد نشدم نشد تهش میگه میخاستی خودت بری پیگیری کنی 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

شوهر منم همینه ،یک موردش بخاطر من اصلا نشده صبح یکبار از خوابش بزنه من با اتوبوس تو برف و بارون یا با اسنپ میرفتم ، اما برادرش یکبار بدون ماشین بود زورش اومد اسنپ بگیره ساعت ۶ صبح شوهرمو بیدار کرد که برسونه اونو 

احمقم دیگه هر دفعه روشحساب میکنم همین میشه خیلی احمقم

منم تو شهر غریبم از اول ک ازدواج کردم همه جاهای شهرو یاد گرفتم خودم بیشتز کارامو انجام میدم جوری شده با شوهرم میخایم بریم یجا میگه ب نظرت از کدوم مسیر بریم😀 هر چقدر کمتر وابسته شوهرت باشی و رو پای خودت وایستی بهتره این بهت خیلی قدرت میده از همین حالا شروع کنه باشه دوستم؟؟

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

کسی هست

manammaman | 54 ثانیه پیش
2791
2779
2792