شوهرم خیلی اذیتم کرده ؛ دروغ گفته
بیماری روانیشو مخفی کرده
اموالشو کلا داده به خانوادش تا چیزی به ما نرسه
کلا سرد بود و بیتفاوت
حدودا یکماه پیش هم با یه زن گرفتمش تو خیابون
دوماهه خونه رو ترک کرده و نمیاد خراب شده ی پدرش میمونه
انقدر تنها و بی پناه موندم که بازم بخودش میخوام برگردم
خانوادم حمایت نمیکنن
خودمم بلحاظ مالی میترسم
دارم یواش یواش کوتاه میام که برگرده
از خودم حالم بهم میخوره
خیلی زور داره
چند سالته؟ تحصیلاتت چقدره؟ بچه داری؟
اگه بچه نداری طلاق بگیر حتی بدون مهریه فقط خودتو آزاد کن هیچی از خودت مهمتر نیست نمیگم طلاق راحته ها ولی اینجوری زندگی کردن ارزش نداره
مهریه داری؟ چند تا؟
به نظرم بزار برگرده ولی یه سری چیزا ازش بگیر نمیدونم حق طلاق، طلا یا ...
بعدش قشنگ سر فرصت یه کلاس برو یه مهارت رو کامل یاد بگیر کسب درآمد کن که اگه بعدا باز خواستی جدا بشی مشکل نداشته باشی پول هم پس انداز کن برای خودت
هیچوقته هیچوقت بخاطر ترس از تنهایی و بی پولی به همچی آدمی رجوع نکن
تنهایی و بی پولی یه مدته و میگذره ولی زندگی با همچی آدمی نابودت میکنه
چون بیماریشو پنهان کرده به راحتی میتونی درخواست طلاق بدی و حتی اگر اموالشو به نام خانوادش زده باشه مجبوره مهریه تو رو بده
یه مهارتی یاد بگیر و رو پای خودت وایسا و منت هیچ کسی رو نکش، قرار نیست تا آخر عمر کسی حمایتت کنه
عزیزم ظاهراً شوهرت نمی‌خواد جدا بشه
یه فرصت به زندگیت بده، سیاست به خرج بده و مهربون تر باش، به شوهرت بگو چه تصمیمی داری که زندگیمون بهتر بشه؟
ببین اصن تمایل نشون میده که زندگیش بهتر شه؟
اگر واکنشی داشت، حتما حتما جلسات زوج درمانی شرکت کنید، بعد زندگیتونو با صلح و تفاهم از نو شروع کنید.
حالتم از خودت بهم نخوره، اون سرپرست خونوادست،وظیفه داره که شما رو تامین کنه
همین امشب بگو بیاد باهم منطقی صحبت کنید.
الان خواستم لینک بذارم نشد
زردیس جان تستای سازش زوجینو سرچ کن، تست بزن بده همسرتم تستو بزنه، ببینید چقدر باهم سازش دارین
تو مراحل طلاق هم اول مشاوره الزامیه میاد ببینه باهم سازگاری دارین یا نه
سعی کن یه کار برا خودت پیدا کنی.
یه جور پول دربیار که به خودت بیشتر فرصت بدی و بهتر تصمیم بگیری
که شوهرت بفهمه میتونی خودت را تامین کنی
