اسی یه چیزی بگم ناراحت نشو همین رابطه پنهونیت حتی تو مراحل طلاق نشون میده خودت و همسرت از نظر ذهنی ثبات ندارید نه برای اشتی و نه طلاق
از طرفی شما ناراحتی که دادگاه گفته تمکین کنی و همشمیگفتی که باید برم تمکین باکسی که بدم میاد ازش و امنیت جانی ندارم و....خب اگه اینجوریه چرااینمدت پنهانی باهاش بودی؟
ما خانوما اینجور مواقع از روی دوس داشتن و از روی اینکه روزنه امیدی باشه شاید قبول کنیم بریم با طرف شاید حل بشه ولی مرد نیتش اینجور نیست توی بیشتر مواقع دنبال برطرف کردن نیاز جنسی خودشه تازه اثر منفی هم داره فکر میکنه خیلی اویزونشی و بدتر دور میشه ازت و مغرورم میشه شما بذار حرف و عملت یکی باشع یا میخوایش یا نه
پدرشوهرتم یجورایی حق داره داشته تلاشش رومیکرده برای حل کردن قضیتون شما خیلییی عجول بودی خانپاده ات هم متاسفانه درست راهنماییت نکردن برعکس خانواده شوهرت که فهمیدن کتکت زده کلی پشتیبانیت کردن
پدرشوهرتون ادم مطرح و شناسایی شده ای هستن قطعا توی محیط دادگاه و محل کار الان خیلی براشون سخت بوده حتما که همه خبردار شدن از قضیه عروسشون وپسرشون برا همینه ناراحتن هنوز از طرفیم حق دارن خونه ی خودشه تاالان داده بهتون دستش درد نکنه الان نمیخواد بده اون خونه ۳دونگش مال همسرته که اونم هدیه پدرش بوده ومیتونی قانونا پسش بگیره ازش عزیزم خیلیییی بیتجربه بودی و خیلی عجول صددرصد همسرتون مقصر در هیچصورتی نباید کتک بزنه ولی باقی ماجرا رو شما خراب کردی خیلی الان اصل قضیه رو که همسرته ولکردین و با هم هستین اینوسط شما وپدرشوهرت مقتبل هم وایسادین