من یادمه بچه ک بودم با پسرخاله هام دعوام میشد مامانم دفاعی نمیکرد و چیزی نمیگف میگف خودتون باید یادبگیرید ولی خاله م میومد با ما دعوا میکرد ،و من همییییشه از دست مامانم الان ناراحتم ک چرا اینکارو میکرد ک یه ادم بزرگ باید با ما دعوا میکرد و ما بچه بودیم کاری نمیتونستیم کنیم جوابشو بدیم ، خوب کردی دفاع کردی و جواب دادی
من همیشه توذهنم مونده و ناراحتم
فداتشم میدونی دخترم بارها بهم میگه توچجور مادری هستی چرا ازم دفاع نمیکنی ببین عمه پشت پسرش درمیاد ببین فلانی چیکارمیکنه اینسری نه بخاطر حرف دخترم بخاطر اینکه حقش بود باید اینکارو میکردم اومدم خونه انقدر خوشحال شد گفت مامان یه لحظه ترسیدم اتفاقی برات بیوفته دستات میلرزید بغلم کرد بوسم کرد دلم براش سوخت
دختر من نیمه اولی هست ۶سالشه پسراون نیمه دومی ۵ سال و نیم تقریبا ۱سال تفاوت سنی دارن .آره بارها شده قهرکنه ازخونمون بره بخاطر دخترم یا شوهرم اونم حق با همسرم یادخترم بوده اون متوجه نمیشه بارفت وامدش داره مزاحمت ایجاد میکنه
دقیقا میدونم که میگم یه پسر ۱ساله دارم رفته بودیم مهمونی همینجوری بادست زد صورت دختر فامیل شوهرم انقدرخجالت کشیدم فوری عذرخواهی کردم گفتم نمیفهمه کوچیکه ماهم یادش ندادیم نمیدونم چجوری شد اونام متوجه شدن کوچیکه هیچی نگفتن اما فوری پدر اون دختر گفت ای ای دخترمنو نزنی یامادرش اخم کرد بااینکه پسرمن ۱سالش هست اگه خون میومد ازدهنش قطعا دعوای اساسی میشد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
