2737
2739
عنوان

ناباروری و حسادت و حال خراب

| مشاهده متن کامل بحث + 6824 بازدید | 63 پست


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2742
سلام مانی خانم گل.
ما انسان توی این دنیا یه جورایی هر کدوممون امتحان میشیم.
هر کی یه جور سختی و گرفتاری داره. هر کسی از کمبودی که تو زندگیش می ناله.
اما این هایی که ما اسمشو گذاشتیم سختی.مشکلات. گرفتاری.یا امتحان زندگی ...
شاید مصلحت زنگی ماست و شاید در آن مشکل حکمتی هست که ما از اون بی خبریم.
عزیزم در همه حال خدا رو شکر کن که با توکل به خدا همه چیز خیلی راحت تر از اون چیزی که
فکر میکنی حل میشه.
عزیزم من واقعا حسی رو که داری درک میکنم چون خود من همین شرایط رو دارم
با این تفاوت که من 27 سالمه و 4 ساله که اقدام به بارداری کردم.
خودم مشکلی ندارم و همسرم هم واریکوسل داشت 2 سال پیش عمل کرد والان هم شرایطش از همه لحاظ
خوبه اما باز هم تا به الان نتیجه ای نگرفتیم .
بین فامیل و دوست و آشنا کسی نیست که حرفی به من نزده باشه. خیلی ها هم بد جوری دلمو شکستن.
من هم همه چیز رو تو دل خودم نگه می دارم و در این درباره هم حرفی به کسی نمی زنم.
عزیزم من این ها رو بهت گفتم تا بدونی مثل شرایطی رو که ما داریم رو خیلی ها دارن
فقط چون نمی شناسیم شون فکر می کنیم تنهاییم.
خانومی فقط به خدا توکل کن و امید داشته به لطف خدا و از زندگی با همسرت لذت ببر .
به امید روزی که ما منتظران نی نی های نازمون رو در آغوش پر از عشقمون حس بکنیم.
منم همین حس دارم یه حس حسادت همه کسایی که با ما ازدواج کردند نی نی دارند حتی دومیش رو هم اوردند ولی من هنوز منتظر اولیشم دیروز بچه جاریم دیدم که با ما ازدواج کرده بود خدای من چقدر بچه ش بزرگ شده حسابی قد کشیده بود دلم خیلی شکست من هنوز منتظرم
هر وقت توی فامیل شوشو یه نفر باردار میشه مادر شوهرم زود واسه شوشو تعریف می کنه خبر داری فلانی بارداره منم ناراحت می شم هم شرمنده شوشو دیگه خسته شدم هیچ کس نیست براش درد دل کنم فقط نی نی سایت میام و واسه بچه ها درد دل می کنم یه موقع هایی احساس می کنم هیچ کس منو درک نمی کنه نه پدر و مادر نه خواهر برادر هیچ کس
خدایا هیچ امیدی رو نا امید نکن
2740
این حسادت نیست . حس مادری که خدا تو وجود ما گذاشته. یادتونه که یه دختر 5 ساله بودین . عاشق نی نی بودین. دور و برش می گشتین. دوس داشتین بزارن که بغلش کنین.وقتی نمیزاشتن عروسکتونو بغل میکردین میرفتین یه گوشه کز میکردین و برای عروسک لالایی میخوندین؟ یادتونه دیگه. الانم همینه دوس داریم خودمون اون حس رو تجربه کنیم. خدایا به همه منتظران صبر و بعدش یه نی نی خوشگل ببخش. آمین.منم فردا نوبت ابن سینا دارم. دعا کنین زودتر کارام پیش بره.زودتر بیوپسی کنن و از این سر درگمی رها شیم.

Elaheye Naz ، احلام(مامان نی نی ناز) ، صدف ، همتا و همه اونایی که با هام هم دردی کرن خیلی خیلی ممنونم از اون روز یکم حالم بهتر وامید وارم که بهتر هم بشم ولی واقعا سخت دلم نمیخواد که من و شو شو م هم چند سالی دیگه هم منتظر بمونیم

ولی در هر صورت دوست دارم تو امتحان الهی قبول بشم و خدا پاداشمو یه نی نی صحیح و سالم بهم بده


و دعا میکنم برای تمامی دوستام که مشکلات باروری دارن
ای خدای مهربون میدونم که صدامو میشنوی ولی شاید لایق حرف زدن باهات نباشم اما از بنده های لجبازتم واینقدر یه چیزی و میگم تا ازم خسته بشی .....
خداااااااااااااااااااااا یــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا به همه ی اونایی که نی نی میخوان نی نی بده دامناشون سبز و دلاشون شاد کن الـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــهی آ مــــــــــــــــــــــــــــــــــــین
کاش حسرت چیزی به دل هیچ کس نمونه تا بخواد غصه بخوره الهی آمین

مانی بهتره یه سر به تاپیک انجمن زنان موفق و سخت کوش ای وی افی بزنی تا کمی حالت بهتر شه..من 8 ساله درگیر هزار و یک جور درمانم و 4-5 تا عمل کردم..و مشکل از همسرمه.من تازه یه ساله بی تابی میکنم..ا

سال 84 بود که ازدواج کردیم.شوهرم از یه هفته قبل عروسی برام ال دی اورد که بخورم.منم با کراهت میخوردم..بعد عروسی مادرشوهر و خواهر شوهرام پیله کردن که جلوگیری نکنم.خودمم اصلا دوست نداشتم چلوگیری کنم.چون بچه برام اولویت اول بود..گاهی هم میگفتم وای من یه مامان 20 ساله میشم..و با عشق بچه مو بزر میکنم باهاش مثل یه دوست میشم.
تا یه سال خوردن قرصام ادامه داشت.تا رفتیم خونه خودمون..از اونجا دیگه بدون اجازه شوهرم قرص نخوردم..و از همون ماه منتظر اومدن هدیه خدا شدم..ولی پری هر ماه غافلگیرم میکرد.باورم نمیشد که همه خواهرام کافیه یه ماه قرص نخورن همون ماه مامان میشن.من چم بود؟
بعد 8 ماه شوهرم گفت دیگه به نازایی مشکوکیم.رفتیم از متخصصهای درپیت شهر خودمون شروع کردیم.فرستادن برای چکاپ کامل من اول..چرا همیشه اول به زن مشکوکن؟در حالیکه امروز سهم نازایی زن و مرد 50 50 هستش.؟
سونو..ازمایشات مختلف..عکس رنگی..باز سونو ..و قرص های الکی خوردن ...همه سالم.بعد شوهر رفت تست داد..بله تستش وحشتناک بود.تا نیم ساعت خودش با حالت شوک به جواب ازمایش نگاه میکرد..و بعدش چند روز ساکت بود..البته گفت جریان چیه..ولی رفت تو لاک خودش..بعد شروع به خوردن قرصهای مختلف کرد..الکارتنین..سلنیوم...و چه میدونم همه قرصهای این کاره.بعدش گرده نخل و چند تا دارو گیاهی توپ..ولی هبچ تفاوتی خاصی نکرد.
یه سال دیگه گدشت و هیجی ..یه روز رفتیم متخصص ناباروری..از همون اول برامون ای وی اف رو شروع کرد...
یه عالمه رفت و امد و هزینه و خستگی و اخرش هم هایپر شدم ولی دکتر دیوونه نفهمید و انتقال داد ما هم چون اول کارمون بود و ای و ی اف کاملا فوق تخصصیه واون موقع زیاد راجبش نمیدونتیم..نپرسیدیم 20 تا تخمک من چند تا جنین شدن؟اونا هم نگفتن. اون مرکز خصوصیه و بعد از فهمیدیم دکتره خیلی کارای خلاف میکنه..بگذریم..هیچی برام فریز نکردن و نگفتن چند تا جنین گذاشتیم.به خاطر هایپرم از روز دو انتقال تا 9 بستری شدم..بتا منفی شد.
همون سال پاییزش ای وی اف ..پیش یه دکتر دیگه..این بار 12 تا تخمک و 7 تا جنین داشتم که دو تاشو فریز کردن.اون انتقالم هم منفی شد..بعد 5 سال رفتم دنبال اون دو تا فریزی..یعنی اردیبهشت امسال ......بازم منفی و گریه های نا تمام من شروع شد.
تبستون رفتم پیش یه دکتر جدید اونم برام پیشنهاد هیستروسکوپی داد..و عمل شدم..بعدش سیکل میکرو و شروع کردم..ولی بدنم به داروها جواب نداد..و جز سه فولی رشد نکرده ناشتم..بعد کیست که دو ماه اچ دی خوردم تا رفع شد.

الان هر چی پول موند برامون گداشتیم برای این ای وی اف..که بازم منفی شد..سه تا فریز دارم ولی خواهر برادر همینایی هستن که رفتن و نموندن..و هر سه گرید c هستن..که اصلا دلم به انتقالشون خوش نیست.دیروز تست بتام منفی شد.
A fool thinks himself to be wise, but a wise man knows himself to be a fool. William Shakespeare

سلام هالان جون خوبی خانوم

من الان مطالبتو خوندم خیلی ناراحت شدم امیدتو از دست نده مطمئن باش حتما مصلحتی بوده انشالله که بزودی مامان شی

منم 7ساله ازدواج کردم 4بار ای وی اف کردم هر بارهم منفی شد ولی ناامیدنشدم انشالله که خدا به همه صبر بده

خداوندا! میدانم تنها نجات دهنده هستی و می دانم اگر خوانده شوی پاسخم خواهی داد. پس آرامش روحم را در حضور الهی ات تجربه میکنم، دردها و رنجهایم را در حضور الهی ات شفا ببخش و تنهاییم را با وجود پر لطفت پایان ده
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز