خخخخخخخ مسی من یادمه تو ارایشگاه غر میزدم میخواستم گریه کنم زشت شدم همشون قیافه ها اینجوری که اشکم نیاد

وای مامان و مادرشوهرم باصلوات اومدن ارایشگاه از ترسشون رفتن سراغ یه عروس دیکه فک کردن اونم انگارقیافش بد شده بوده اخرش که دیدنم انقدر تعریف کردن خلاصه میگم توهمه قیافت خوب شده بود من موهات و دوست داشتم مخصوصا جلوشو