2737
2734
عنوان

درمورد زندگیم ...

1221 بازدید | 37 پست

سلام میخام داستان عشقمو بگم شماهام دوست داشتید داستان عشق تون رو بگید..من توی خانواده ۷نفره زندگی میکردم ۴تاداداش دارم منم یدونه دختر..با یک عموم همسایه بودیم پسرش ۱۰سال ازمن بزرگتر بود اما اکثرن خونشون بودم یااون پیش داداشام بود توعالم بچگیم خیلی دوسش داشتم چون هوامو داشت رفته رفته بزرگتر شدم واین حس دوست داشتن بیشتر شد..دوم راهنمایی بودم حس کردم عاشقشم همش باخودم میگفتم اونم منو میخاد وگرنه آنقدر هوامو نداشت باز میگفتم ن منو بچه حساب میکنه ..مابزرگتر می‌شدیم وبین مامان باباهامون یسری حرف پیش اومد دل من میجوشید ..مامانامون باهم سنگین بودن زنعموم توی یک مراسم دختر خواهرشو ب مامانم نشون داده بود ک ببین چقدر قشنگه میخام برای مسعود بگیرمش اونموقع من ۱۵ بودم مسعود ۲۵ وااااای وقتی مامانم گفت من مردممم جون دادممم.....بقیشو پست بعد میگم پست اول سخته هدفم پربازدیدی نیست صبورباشید بنویسم

لطفن بهم نگیدتازه وارد😉😉چون کاربری اصلیم معلق 😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫و اینکه خیلی وقته نی نی سایتی هستم😊☺️☺️
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



مسعود اونروزا کمتر میومد خونمون البته خودشو هیچوقت قاطی ماجرای پدرمادرا نکرد شاغل بود سرش شلوغ بود اما همیشه باهام مهربون بود......توی همون ۱۵سالگیم بود ک رفتیم ۱۳بدر همه باهم عموهام عمه هام اونجا با دخترا وسطی بازی میکردیم توپ خورد توصورتم دخترعمم زد مسعود خیلی نگرانم شد سر دخترعمم داد زد من خرکیف شدم دردمو فراموش کردم چون دختر عمم هم عاشقش بود

لطفن بهم نگیدتازه وارد😉😉چون کاربری اصلیم معلق 😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫و اینکه خیلی وقته نی نی سایتی هستم😊☺️☺️
2742

همون روز ۱۳ بدرد بهم پیام داد خوبی ؟صورتت جاییت درد نداره؟منم شیطون شدم نوشتم ن عزیزم.....اونم نوشت توهم عزیز منی ...وااای تواسمونا بودم من ...بعد دوباره پیام داد ازوقتی خیلی فسقلی تر بودی عزیزترینم بودی منم پیام دادم مسعود عاشقتم...ازاونجا رابطمون شروع شد

لطفن بهم نگیدتازه وارد😉😉چون کاربری اصلیم معلق 😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫و اینکه خیلی وقته نی نی سایتی هستم😊☺️☺️
2740

۱۷سالم بود گفت دیگه طاقت ندارم باخانوادش حرف زد مامانش مخالفت کرد اونا راضی شدن خانواده من مخالفت کردن خلاصه همه سنگ انداختن ...یادمه یبار کسی خونمون نبود اومد توحیاط کلی گریه کردیم هردو ناامید بودیم ولی بهم قول دادیم بجنگیم براعشقمون ...جنگیدیم وجنگیدیم زجرها کشیدیم تا بهم رسیدیم ..وقتی بهم رسیدیم من ۲۰ بودم اون ۳۰....الان ۷ساله باعشق زندگی می‌کنیم ثمره عشق مونم ی دختر ۴ساله هست😍😍

لطفن بهم نگیدتازه وارد😉😉چون کاربری اصلیم معلق 😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫و اینکه خیلی وقته نی نی سایتی هستم😊☺️☺️
حداقل ازقبل ی جامینوشتی ک الان کپی کنی راحت ماهم الاف نشیم

شرمندم قشنگم ..یهویی تصمیم گرفتم بگم

لطفن بهم نگیدتازه وارد😉😉چون کاربری اصلیم معلق 😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫و اینکه خیلی وقته نی نی سایتی هستم😊☺️☺️
چقد جوگیری اسی یکم خودداری هم بد نیست😐

عاشق بودم میمردم براش ازقبل همش هردو توعمل نشون می‌دادیم لازم بود بگیم بهم من فقط گفتم عزیزم توپیام ...اون قبلش زیاد میگفت عزیز پسرعموش وروجکم فسقلی و.......

لطفن بهم نگیدتازه وارد😉😉چون کاربری اصلیم معلق 😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫و اینکه خیلی وقته نی نی سایتی هستم😊☺️☺️
چه زیبا خشبخت بشین تاابدعاشق بمونین

مرسی فداتشم همچنین گلم

لطفن بهم نگیدتازه وارد😉😉چون کاربری اصلیم معلق 😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫و اینکه خیلی وقته نی نی سایتی هستم😊☺️☺️
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687