سلام دوستم. با یه پسره ۸سال دوسته و قرار بود. باهم. ازدواج. کنند. ولی. مادر. پسره. دختره. رو قبول. نکرد. و یه. دختر. که. خودش. دوست داشت. برای. پسرش. عقدکرده ولی هنوز اون. دونفر. هم دیگه. باز هم. میخوان و ارتباط. چت. و. گاهی. بیرون. رفتن دارن. پسره. هم. با عناوین. مختلف. هی. عروسی. آش. عقب. میاندازه با این. که. سه. ساله. عقد. کرده. ولی. رابطه ای. با نامزدش. نداشته. حتی. نامزدش. هم فهمیده نامزدش. اون. دختره. دوست داره. ولی. باز. منتظرش. هست. البته. گفته. من. به. احترام. مادرت. سکوت. کردم. چون. نمیخوام. مادرت. بفهمه وسکته قلبی کنه خلاصه. بگم. آیا. به. نظر. شما. رفتار. اون. دختره. درسته.با این. که. الان. میدونه. پسره عقد. کرده. ولی. هنوز. رابطه. داره. حالا. این. هم بگمپسره. خودش. هم اون. رو ول. نمیکنه و اصلا. میل. و رغبیتی. به. این. نامزدش. همنداره. نظر. شما. چیه.