2777
2789
عنوان

خانوادگی

320 بازدید | 26 پست

دوستان یه سوال داشتم من مادرم وخواهرم خیلی میان خونمون هفته ای چند بار ولی من خیلی کم میرم اونجا خونه مامانم اینا یعتی اصلا زیاد بهم نمیگن بیا بعضی وقتا خواهرم هرروز خونمون واینم بگم خواهرم از من بزرگتره و مجرده و اینکه من نزدیک پدرشوهرم اینا هستم اونا اصلا ماهی یکبارهم نمیان یعنی باید مثلا خودمون دعوتشون کنیم یا اینکه چی بشه مادرشوهرم یه سری بیاد بعد من احساس میکنم از اینکه مادرم وخواهرم زیاد میان اینجا همسرم ناراحت میشه  نمیدونم چیکار کنم

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

خودت زود به زود برو خونه مامانت اینا که کمتربیان

اصلا فرصت نمیدن من برم وقتی یه دوروز فاصله میشه که بخام برم یهو زنگ میزنن ما امروز داریم میایم یه روزم یهو میخام برم شوهرم میگه دیروز مامانت و اجیت اینجا بودن هرروز که از سره کار زنگ میزنه میگه کی اونجاست مامانت اینا اونجان من خجالت میکشم 

خب بگو بگو خونه نیستم بهانه بیار مثلا بگو دستم بند بود گوشیمو ندیدم حموم بودم از این حرفا

فایده نداره مثلا اجبم میگا میخام بیام من میگم میخام برم خونه مادر شوهرم میگه خب منم میام اونجا یا وقتی جواب ندم پامیشه میاد دم خونه 

خب حق داره عزیزم

سعی کن اوضاع رو کنترل کنی

مثلا وقتی میخوان بیان و قبلش بهت میگن بهونه بیار ک خونه نیستی یا مثلا بگو حالم خوب نیست نوبت دکتر دارم

یا خودت زنگ بزن بهشون قبل اومدنشون بهشون برسون که دارید میرید جایی یا مثلا بگو که شوهرت امروز خیلی سرش درد مبکنه و خوابه و خوابش سبکه جرات نمیگنم تکون بخورم تو  خونه 

زود بیدار میشه😐😂

من از اینکارا زیاد کردم تا مامانمو کنترل کردم البته مامانم خودش نمیومد 

همش انتظار داشت خواهر کوچیکمو اخر هفته ها بیارم پیش خودم بمونه یا اینکه هروقت حوصله ش سر رفت ک دائمم میگفت حوصلم سر میره بیارش پیش منی که اون موقع دوماه از عروسیم میگذشت و شاغل بودم و واقعا حوصله مهمون نداشتم چون تایمی ک خونه بودمو فقط برا خودم و خلوت خودم میخواستم

خلاصه بهش رسوندم و متوجه شد و دیگه بیخیال شد

اینم بهت بگم ک انتظار داشت وقتی با شوهرم میریم تفریح خواهرامم ببریم و حتی چن بارم واضح بهم گفت😐من این چیزا رو ب صورت خودجوش و اینکه هر وقت خودم شرایطشو داشته باشم انجام میدم ولی بدم میومد ک بهم واضح میگفت و انتظار داش


سرآغاز راهی بودم که مقصدی نامعلوم داشت...🌌🌒
درو باز نکن اگه اینطوریه 

اینم پیشنهاد خوبیه هاااا🤔😂چند بار درو باز نکنه و بگه خونه نبودم یاد میگیرن قبلش زنگ بزنن و اطلاع بدن ک اینجوری دستش برا بهونه اوردنم باز تره😁

سرآغاز راهی بودم که مقصدی نامعلوم داشت...🌌🌒
درو باز نکن اگه اینطوریه 

ما دمه خونمون مغازه داریم بازه بعد پدرشوهرم اینا توشن مثلا زنگ میزنه میگم من بیرونم مبگمه میشبنم تو مغازه تا تو بیای 

خبلی از این موضوع ناراحتم نمیدونم چیکار کنم گاهی وقتا تو جمع  شوخی میگم من وشوهرم خسته شدبم میخایم بریم شمال دورازهمه زندگی کنبم ولی انگار متوجه نمیشن خیلی ناراحتم نمیدونم چیکار کنم اخه مامانم اینا سالی یکبارم خونه داداشم نمیرن فقط میان خونه من

اینم پیشنهاد خوبیه هاااا🤔😂چند بار درو باز نکنه و بگه خونه نبودم یاد میگیرن قبلش زنگ بزنن و اطلاع ب ...

خیلی ناراحتم نمیدونم چیکار باید بکنم برم مشاوره اونم هزینه هاش زیاده ای خداااا 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز