ظهر رفتیم یه خونه دیدیم برای خرید هم قیمت خوب بود هم نوساز بود تو این همه خونه این خیلی به دلم نشست
قرار بود شب بریم با املاکی که معامله کنیم بعد دیدیم املاکی زنگ زد گفت صاحبخونه زنگ زده گفته داداشم گفته نمیخواد خونتو بدی غریبه خودم میخرم
اونقدر حالم گرفته شد که نگو اشکم داشت در میومد
آخه هر خونه ای میریم بعد میخواییم بریم معامله یا میگن منصرف شدیم یا فروختن یا خونش بدرد نمیخوره
بچه ها حالم خیلی گرفته است
به نظرتون فردا خودم برم در خونه اش بهش بگم یه کلام راستشو بگو خونتو میفروشی به ما یا نه