دوستان نازنینم امیدوارم تاپیک منو اون عزیزانی که این مدت تو بعضی از تاپیکها که بیشتر تاپیک های دنیای اموات و مرگ بوده و کنارتون بودم تجربه هامو گفتم و گاهی نظرهایی دادم خواهش میکنم حلالم کنید اگه حرفی ناخواسته باعث آزار کسی شده یا ازم دلخور شدین حلالم کنید ،حال روحیم خوب نیست و میترسم به عزیزانم که کنارشون هستم و باید باشم این حال روحیم آسیب بزنه ،میخوام از نی نی سایت و نی نی سایتیهای نازنین خداحافظی کنم و اگه باز تجربه هایی پیش اومد برام و ارتباط با روح امواتم و هرچی مربوط به این موضوع دیگه هیچ جا و پیش هیچکس حرفی نزنم و تلاشمو بکنم تویه درونم و در تنهایی خودم باهاش کنار بیام و اجازه ندم حال روحیم دگرگون بشه ،حس میکنم همسرم و فرزندم خیلی به آرامش و روحیه خوب وقوی من نیاز دارن ،دوستانم اگه باعث کوچکترین ناراحتی برایه عزیزی شدم شرمنده هستم و حلالیت میطلبم ،خدا حافظ تک تک شما نازنین ها باشه و بهترین ها سهم قلب زیباتون
سلام ببخشید خوابهاتون رو کی میبینید؟ همه قبل طلوع آفتابه؟ آیا نماز صبحاتون رو ادا میکنید یا قضا؟ چون مبخوام ببینم کسی که قضا میشه صبحش هم میبینیه ؟
ببین عزیزم بعضی خوابها صادقانه هستن گل من و اصلا ربطی به چه زمان دیدن ندارند مثلاً خوابی که دیدم یه امواتم گفت فلانی داره میاد اینجا نزدیکه داره میرسه بهم گفت یه خبری از دخترش حتماً بگیر بگو ما پیششیم ،وقتی بیدارشدم دیدم نزدیک هفت صبحه که چندساعت بعد با خط خود اون بنده خدا تماس گرفتم دخترش گفت بابام دوروز پیش فوت شده
سلام میدونم خیلی دیر رسیدم من پدرم 23 ابان ماه امسال از دست دادم خیلی دلتنگشم حتی مادرم خیلی بیقراری میکنه نمیدونم چکار کنم از حالش باخبر بشم فقط اخرین خوابشو دیدم این بود پدرم میگفت من زنده بودم تو قبرم تلاش می کردم از قبرم بیام بیرون یک غریبه نجاتم داد امدم بیرون خیلی میخندید و خوشحال بود حتی گفت تو قبرم میشنیدم شماها میامدین سرقبرم چی میگفتین حتی بهش گفتم بابا تو فهمیدی من امدم سر قبرت باخنده گفت اره بقیش دقیق یادم نیس ولی با خوشحالی خنده بهم گفت اره نمیدونم بهم گفت تو دلسوز تر از بقیه بودی یا بیشتر گریه کردی از بقیه یا بیشتر حرف میزدی نسبت به بقیه فقط میدونم میخندید باخوشحالی جوابمو داد. نمیدونم از کی کمک بخوام تعبیرش چیه گریه میکنم تو فکرشم باهاش حرف میزنم نمیدونم حرفهام میشنوهه میدونم ادم بدی هستم خدا منو ببخشه
عزیز دلم خدا بهت صبر بده روح پدر مرحمتون شاد ،وقتی اموات تو خواب بگن که زنده شدن یا زنده هستن یعنی جاشون خیلی خیلی خوبه ،خداروشکر که پدرتون در عذاب نیست وقتی گفتن میدیدن و میشنیدن این کاملا حقیقته ،خقیقتی که سرمو برایه اثباتش میدم من خیلی اموات دیدم از حالشون و جایی که هستن و اینکه متوجه عزیزانشون میشن چه در لحظات احتضارشون چه بعد از خروج روح از کالبدشون مشابه حرف های شما خیلی دیدم و بهم گفتن ،پدرتون جایگاه خیلی خوبی داره ،ازت راضیه گل من ،خداوند به شما و مادرتون صبر برایه این دلتنگی بده ولی گل من وقتی اموات در آزادی و رهایی کامل هستن ویکدفعه متوجه بیتابی عزیزانشون میشن بقدری غمگین و ناراحت میشن ک قابل توصیف نیست ،غمت سنگینه عزیز دلم حق داری ولی کاش یکم آروم باشی و بپذیری آسمانی شدن پدر نازنینترو
آفرین باهاش حرف بزن مثل زمانی که در قید حیات بودن عزیزم کلمه به کلمه حرفاتونو میشنون اگه باهاشون حرف بزنی بخصوص اگه وقت خوابت باشه ازش بخواه بیاد بهت سر بزنه ارتباط قلبی باهاش بگیر اگه نترسی میاد پیشت و سنگینی بودن روح کاملا حس میشه ولی اگه بترسی نمیان که اذیت نشی ،روح بدون اجازه خداوند نمیتونه به خوابت بیاد پس هروقت پدر عزیزت به خوابت اومد خوش حال باش و از خدا تشکر کن
میخواستم دیگه نیام اینجا و کلا سعی کنم ارتباطم با اموات کم بشه چون مصیبتی که سه ماه پیش سرم اومد و اتفاقات بعد و پیام هایه همون عزیزانم که آسمانی شدن بقدری از لحاظ جسمی و روحی ضعیفم کرده که دوبار تا لحظه مرگ پیش رفته بودم و از خستگیه روحی توان ایستادنم نداشتم تا اینکه اتفاقی افتاد که بهم گفتن بودنم باعث کمک به اموات و بازماندگان میشه
واقعا ممنونم ازت خیلی دوست دارم پدرمو ببینم با من حرف بزنه کجاس چکار می کنه اخه ناگهانی فوت شد فرصت نشد برای اخرین بار ببینمش خیلی دلم شکسته خیلی دوستش داشتم و دارم ولی قدرشو ندونستم عکسشو میبینم گریه می کنم فقط بهم بگه چکار می کنه ببینمش براش هر روز گندم میریزم واسه پرنده ها ثوابش میفرستم واسه پدرم و همه مردهای بی وارثین و بدوارثین الانم دارم گریه می کنم همش میگم الان میاد مرگشو باور ندارم 4 روز دیگه میشه 2 ماه از دستش دادم همش بهش میگم برام دعا کن کمکم کن اتفاقا تو ذهنم بود میخاستم بهش بگم برام دعا کن خدا بهم بچه بده البته یک دختر دارم یکی دیگه هم میخام میترسم برم جای دعا نویس تا بفهمم بابام کجاس از طرفی میترسم برم و پول هم ندارم همش تو اینترنتم تا بفهمم اموات اون دنیا چکار میکنن فقط میخام بفهمم بابام چکار می کنه تا ارامش بگیرم مرگش خیلی نابودم کرد
فقط یک بار بود روز هفتمش بود خونم بودم یک لحظه احساس کردم پدرم امده ولی ندیدمش فقط احساس کردم یکهو ترسیدم فرار کردم نمیدونم واقعا خودش بوده یا توهم زدم از طرفی موقعه مرگش کسی کنارش نبوده خیلی دوست دارم بفهمم موقعه مرگش چه جوری بوده و علت مرگش هم نمیدونیم شب خوابید صبح مادرم دیده فوت کرده به خاطر همین نمیدونیم علت فوتش چی بوده از طرفی مادرم عذاب وجدان داره همش میگه مرگ پدرت من مقصر بودم اگه کنارش بودم شاید میتونستم نجاتش بدم هر چقد باهاش حرف میزنم تو مقصر نیستی بازم قبول نمی کنه کاشکی میفهمیدیم علت مرگش چی بوده خیلی دلتنگشم به حدی دلتنگش هستم اهنگ میزارم گریه می کنم براش ؛ ارزومه 1 بار ببینمش فقط یک بار ببینمش
وای عزیز دلم یکم آروم باش ،خیلی داری اذیت میکنی خودتو و کاملا حق داری خیلی سخته ،اولا تحت هیچ شرایطی اسم دعانویس دیگه نیاریا حتی فکرم دیگه بهش نکن در ثانی مگه دعا نویسا میدونن روح اموات کجاس ،من اگه حرفی میزنم فقط بخاطر تجارب واقعی که با اموات دارم و ارتباط باهاشون و اینکه تو چه وضعیتی هستن و پیام هاشون ،حالا قبل از هرچیزی دلیل فوت پدر مرحومتونو بهم بگین اول
علت فوتش نمیدونم احتمال میدیم شاید از غش کردن فوت کرده اخه سابقه غش کردن داشته اخه مادرم وقتی دیدش صورت بابام روی زمین بوده بینی بابام کاملا روی زمین بوده به خاطر همین میگم شاید از غش کردن فوت کرده راه تنفسش بسته شده
