دلم خیلی گرفته
یک ساله نامزدم دلم میخواد زود تر عروسی بگیرم برم سر خونه زندگی خودم
همش تو خونه بودم همش فکر عروسی کی میشه تا اینکه منشی باشگاه استخدام شدم ولی با این حال هم خیلی دلم گرفته هم میترسم خدایی نکرده از بس این مسئولیت بر نیام چون مجبور بودم
هم درآمدی نداشتم
هم خوصلم سر میرفت فکر بیخودی میکردم
هم با پدر مادرم داداشم بحث میکرد
نامزدمم به خاطر شرایط کاریش زیاد همو نمیبینیم مجبور شدم برم باشگاه
یک سال هم اونجا باشگاه میرفتم زیاد خاطره خوبی ندارم
خیلی دلم گرفته احساس میکنم تنهام