یکیو دوس داشته و قبلا حتی ب خاطرش جلوم گریه میکرد و اوایل رابطه مسگف دوسم نداشته و اون دختر عروس شد الان پیشمه همش درگیره همش سرکاره میگ این بی توجهیایی ک از دستم در میره از خستگیه ازکاره
یک ساله رلیم
میترسم از اینکه هنوزم عاشقم نباشه و ب اون دختر ک فامیلشونم هس و میبنش علاقه داشته باشه ولی میگ احمق نیستم اگ کسیو بخوام شب تا ۲ ب خاطر تو بیدار باشم صب تا شب شرکار باشم و قید خونه و خانواده بزنم بیام پیشت
نمیدونم اما واقعا نمیتونم باور کنم عاشقمه تا بیتوجه میشه یاد حرفاش میفتم ک میگف دعا کن برگرده حتی اگ شوهرش جدا هم بشه میخوامش:)))))