آره دقیقا منم چند سال بیخیال بودم زیاد سفت و سخت نگرفتم گند زد به عقاید و اعتقادمون نماز میخونه ولی یه جوری شده بود نماز صبحامون قضا میشد نمازها آخر وقت الان نماز صبح بیدارش نکنم نمیشه بعضا خیلی کم پیش میاد وقتی من پریودم صداش میکنم از تنبلی بلند نمیشه نمازاش زیاد دیر نمیمونه بعضا کاهلی میکنه
[QUOTE=317716129]یمدت بیخیال شو برو یادبگیر چجوری بهش بگی که قبول کنه قلقشو بدست بیار بعدا که یه ...[/QUOTEوقتی بهش تذکر میدم زیاد جدی نمیگیره سفت و سخت میگیرم میبینم یکم به خودش میاد ولی حوصله میخواد بچه نیست که ۳۴ سالشه
اشکالی نداره عزیزم
خدا رو شکر کن یکم سسته فقط
خدایی نکرده بی ایمان نبوده بیاد از دروغ بهت بگه
یکم مدارا کن باهاش
بزار کنارت آرامش داشته باشه
ازت فراری نباشه
ان شاء الله کم کم با صبر و حوصله درست میشه عزیزم
کتاب تو اینجور زمینه ها زیاد بخون
کتابای روانشناسی
بخدا قسم اگه بدونم شوهرم آخر همینجوری میمونه
دوس داشتم برگردیم به حالت قبل
حداقل آرامش داشتم.........
خب دیگه
ولش کن خودش بلده خوب و بد چیه
بعدم میبینه که شما چیکارمیکنی تو خونه
ندید بدید که نیست
هم براش دعا کن هم کتاب زیاد بخون ببین
چجوری باید بهش بگی تو چه موقعیتهایی
هم سعی کن بیشتر بهش نزدیک بشی
بیشتر اونو عاشق و وابسته خودت کنی
بعد ان شاء الله کم کم درس میشه
بخوای سفت و سخت بگیری ممکنه فنرش جمع بشه
بعد یجا در بره بد بشه آرامش خونه تونم خراب میشه
بله قبول میکنم الان ۹ ماهه سوره نور میخونم واسه ایمان اهل خانه خیلی خوبه ولی چند تا ذکر میگم یکم عجولم ولی بالاخره یکم زمان میبره چطور ۹ سال یکم شل گرفتم الانم باید صبر داشته باشم
فقط بیشتر از اشتباه پارسالش میسوزم با همکارش یکم صمیمی شده بود بیشترین ضربه زد به اعتقادمون الان بعضا یادم میفته میسوزم میگم چجوری میشه یه مرد متعقد بشینه با همکارش حرف بزنه چت کنه هر چند صحبتاشون جنسی و عاطفی نبود ولی خب نامحرم بودن واجب و کاری هم نبوده از بیکاری و وقت گذرونی بود
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
17 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
