باهام لج کرده نمیزاره برم خونه مامانم سر رئیس بازی و فکرای احمقانه مردانه. میدونه اذیت میشم ولی بازم ازارم میده من جز مامانم کسیو ندارم من و مامانم خیلی بهم وابسته ایم. تک دختر و بچه اولم . ده روزه نزاشته برم خونشون .امشب بازم نزاشت برم منم کلی گریه کردم و قلبم شکست .خدا خودش خوب میدونه حال امشبمو .دلم تنگ شده برای مامانم خیلی.......
قوی باش، بگو منم دلم تنگ میشه برای مامانم، نمیتونم، تاوقتی که بزارت بری وبیایی، البته با خشم ...
من پدر و مادرم جدا شدن ۴ ساله .اون میگه تو فقط به فکر مامانتی که بری اونجا .میگه لیاقت نداری بری تا بزرگ شی .از وقتی چند وقت پیش بحثمون شد دیگه نزاشت برم