من اوایل ازدواج زیاد به خودم نمیرسیدم سعی میکردم قناعت کنم بعد دیدم کسی نمی بینه حتی شوهر خودمم قدر نمیدونه همه تو جمع از قر و فر جاریم میگفتن منم روابطم و با دوستای مجردیم شروع کردم روحیم بهتر شد بعد دیگه فشیال و رنگ مو ژل لب و عمل دماغ لیزر و اینا رو شروع کردم بعد امروز ناهار بحثم شد با شوهرم میگه اره معلوم نیس چه خبره این همه به خودت میرسی ارایش میکنی/: بعد رفت چی بگم تو جوابش شب انگار عادت کرده من ساده ی قدیمو
زیاده روی نکن
من گذشته ی توام چجوری تغییر کردی
اگه ی آقا این کارو میکرد حتما بهش شک میکردن
امروزم وقت ناخن داشتم نرسیدم ناهار بپزم بدتر قاطی کرد
بگو همه اینا برای توعه
اوایل ازدواج وضعمون خوب نبود قناعت میکردم همیشه دوست داشتم برای شوهرم بهترین باشم
الان که خدا رو شکر اوضاع بهتره این کارا رو میکنم
همش برای توعه عشقم
والا منم بودم شک میکردم😆
کوبیدی از نو ساختی😂😂شوخی بود
سعی کن ارامش تو حفظ کن بگو بخاطر تو عزیزم اوایل بخاطر کم خرجی بود الان دوس دارم بخاطر تو زیبا باشم.
برای شوهرت این کارها رو کردی یا برای عقب نموندن از جمع ؟
بعدم اسی بیچاره شوهرت از سر کار امده خسته و گرسنه تو هم نوبت ناخن داشتی شب قبل غذا می پختی که حداقل نهار گشنه نمونه عصبانی بشه.. اینو بهش حق میدم.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
31 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
