با مدرک برو به خانوادش بگووو اشتباه کردی زود خودت لو دادی حالا هم یا بپا براش بزار که زود به نتیجه برسی یا بیخیال شو و کم کم مدرک جمع کن خدا به دلت صبر و تحمل بده
مدرکم جمع کنی وقتی نخوای بری از زندگیش فایده ای نداره به سلامت بچه ت فکر کن عزیزم ولش کن بذار فکر کن ...
اون بچه یه مادر شاد میخواد چرا فکر مکنید موندن تو زندگی سمی به هر قینتی برای اون بچه مناسبه؟من خودم خیانت دیدم و جدا نشدم دلی میگم بچه هم ارامش میخاد میددنم طلاق هم اسیب زننده هست براش ولی باور کن موندن تواون زندگی هم خیلی حال روحی خوبی برای اون بچه رقم نمیزنه و این که این خانم خودشم ادمه باید خودشم در نظر بگیره
الان شما ارامش داستی و داری؟ ایشون بچه داره و شاید مثل شما نتونه داد و هوار کنه و ابرو بری ...
منم یه دختر دارم اولین قدمم فقط فکر آینده اون بود.خیلی غصه میخورم گاهی ولی همسرم خیلی پشیمونه از رفتاراش میفهمم کارای برام میکنه که تو ده سال زندگی نکردع بود.مهرمم همون موقع گفتم میبخشم ولی بچه پیش من باشه هرموقع دوست داشتی ببرش بازبیار پیش خودم ولی گفت دردم اینا نیست دردم ظلمی که درحقتون کردم بچه رو نمیدم چون حق جفتمونه ما باهم به دنیاش اوردیدمهریتم حقته جدام نشیم بخوایش بهت میدم درحد توانام .ماشینشم فروخت خونه اجاره کرد چون خونه ایی که ده سال توش زندگی کرده بودیم مال خودم بود الان امدیم بیرون .دوماه بعداز عید اشتی کردیم قبل عید زنگ زد قهرباش ولی بیا بریم خرید عیدتونو بکنیم بعد قهر کن دیدم داره تلاش میکنه فرصت دادم بهش.
باید صبر کنم تا ب نتیجع برسم چون ن برادر دارم ن پدر ، خیلی تنهام
اخی عزیزم پس سعی کنروی پاهای خودت وایسی از این شوهر در نمیاد که اگه شاید روزی خاسی جدا بشی حداقل مسال مالی نداشته باشی و سعی کن تو زندگیش برا خودت طلا بخری برای روز مبادات
بخدا صبر حلاله مشگلاته ما همش با عجله خرابش میکنیم.بزار زمان بگذره بهترفکر کن.ولی من اون لحضه که ازاون خونه امد بیرون دیدتم همچین اروم شدم همچین نفس راحتی کشیدم که تونستم ثابت کنم حرفمو.ولی سختیای خودشو. داره بعدبرگشتم به خونم خیلی برام سخت گذشت ولی تونستم یه شغل پیدا کردم که یکم درامد داشته باشم بعدشم صبحا تو سرما میرفتم پارک پیاده روی خیلی اروم میشدم