سلام پسرم دیشب تا ساعت دو بیدار بود بعد که خوابش برد من رفتم مسواک زدم و اومدم که کم کم بخوابم دیدم هی صدای جیغو داد از بیرون میاد فکر کردم بچه های همساین بازی میکنند بعد دیدم نه صدای همهمه هم میاد یهو صدای ترکیدن اومد منو میگه گفتم یا خدا داعشه ترسیده بودم بعد شوهرمو بیدار کردم گفتم پاشو بیرون یه خبراییه بلند شد صداها رو که شنید گفت حتما ماشینی چیزی اتیش گرفته لباس پوشید که بره بیرون منه خجسته چسبیدم بهش گفتم نرو تو رو خدا داعش نباشه یه وقت چیزیت بشه ترکید از خنده گفت ن بابا میرم ببینم چیشده میام رفت بعد نیم ساعت اومد گفت کوچه بغلی خانومه طلاق گرفته بوده شوهر سابقش اومده ماشینشو آتیش زده