اگر حق طلاق رو میخوام به خاطر اینه که توی هر دعوای کوچیک و بزرگی به من میگه برووو از زندگیم برو بیرون چطوری از زندگیم پاکت کنم و این چیزا.وگرنه من همیشه اهل زندگی کردن بودم عاشق لوازمزندگیمم و مهمتر از همه خودشو خیلی دوست داشتم
اگر خونه رو میگم چون سه سال پیش بازووور منو برد مهرمو از ۴۲۰ ت کردم ۱۴ تا
این دو تا شرط رو برای اینگذاشتم که بعد از هر دعوا به من نگه برو برو و حرف طلاق رو نزنه
استارتر یعنی چی بازور بردن برای کم کردن مهریه؟
نمیتونست جیغ وداد کنی،بگی مجبورند کرده؟
درضمن مگه نباید پدر
زنه،موقع بذل مهریه باهاش باشه،قشنگ تعریف کن
به زور فیزیکی نه که بخوام جیغ بزنم
ببین فهمیده بود من خیلی عاشقشم
فهمیده بود احمقانه دوستش دارم
یه جورایی از این دوست داشتنمسواستغاده کرد
تقصیرخودمم بود.نفهمیدم کسی که آدمو دوست داشته باشه این کارو نمیکنه.بچه بودم دیگه نفهم بودم
خودشم اینقدر گشت تا به دفترخونه ای که گفت نیازی به اجازه پدر نیست پیدا کرد
نمیگم چرا گفتی ،میگم بعیده تو شرایط فعلی شما که میدونه ممکنه طلاق بگیری خونه به نامت بزنه.خودت یه لحظه فکر کن.میگم اگه ته دلت میخای شرطاتو قبول کنه و بری دوباره زندگی کنی یجوری شرط بزار که بتونه قبول کنه
بخدا خواستم بیام با اجازتون نازنین جون بگم به این دوستمون که یکی از کاربرای عزیز چون همسرش به ناحق دست روش بلند کرده ،ومادرشوهرش فتنه بپا میکنه ،رفته قهر وپدرشون زده تو گوش پسره ،که البته پدرشون حق هم داره ،که خودت اومدی عزیزم تو تاپیک 🥰
استارتر جان باید اینبار خانوادتون قشنگ براش مشخص کنند ،حد وحدود رو اصلا رعایت نمیکنه همسرت و اگر بخوای برگردی بازم میگم باید ی شرائطی حتما ثبت کنید ،خونه بنامت بشه حالا گر شده س دانگ ،چون مهریه رو هم بخشیدی،حق طلاق،وهمینطور تعهد که دست روت بلند نکنه ،حتی پدرت باید بهش دعوا کنند به چه حقی دخترم رو گول زدی بدون اطلاع ما بردی مهریه رو ببخشه
