دلم واسش تنگ شده من حتی نمیتونم این حرفا رو به خودش بزنم چقدر امشب دلم اونو میخواد سهم من همیشه نرسیدن بوده دروغ میگن خواستن توانستن است بار اول خواستم و نشد از دستش دادم بار دوم حتی اجازه ندارم که اونو بخوام اون مال یکی دیگه اس نگاش ؛ صداش؛ دستاش و.. بغض داره خفه ام میکنه یعنی میشه یه روزی همه این دردایی که کشیدم جبران بشه قیافه اش همش جلو چشممه نمیدونم کجاست داره چیکار میکنه داره واسه کی حرفای قشنگشو میزنه تو مال منی کجایی آخه مال کی شدی آخه کدوم گوری هستی منم هوایی کردی و گم و گور شدی آخه تو چه جور آدمی هستی یعنی یبار کنجکاو نشدی بیای منو ببینی که کدوم گوری هستم 😭💔
سلام شبتون بخیر ببخشید یه سوال دارم از حضورتون آیا بین شما و این شخص ارتباطی هم بوده یا در حد یک عشق ...
سلام شب بخیر من قصد ارتباط ندارم واسه همینه دارم عذاب میکشم هم خجالتی ام تو این موضوع هم اعتمادی واسه رفتن تو یه رابطه رو ندارم آخرین بار یکی دوبار نگاهش کردم قبل از اون میدیدمش سرم پایین بود اولین بار وقتی نگاهمو دید تو چشام زل زد منم از خجالت آب شدم سرمو انداختم پایین دوباره بلند کردم ببینمش دیدم اون همین طور به من زل زده انگار تعجب کرده بود چون من نگاهم پایین بود همیشه یکم تو چشای هم زل زدیم بعد من از خجالت داشتم آب میشدم سرمو برگردوندم اونم سریع از جمع خداحافظی کرد رفت بار دوم بازم بهش نگاه کردم اونم دید نمیدونم فهمید یا نه حس میکنم از من احساس مثبتی نگرفته که بفهمه من میخوامش به هر حال چه من بخوام چه نخوام این رابطه امکان پذیر نیست بنابدلایل مختلف از اون مغازه رفتش خیلی وقته نیستش دقیقا موقعی که من میخواستم بهش نزدیک شم فقط در حد دیدن البته اون رفت آخرین بار نمیدونم رفیقش چی تو گوشش خوند که این ناپدید شد یجوری بود دوستاش خیلی ضایع رفتار میکردن یازیرزیرکی میخندیدن یا بهش تنه میزدن یا تو گوشش پچ پچ میکردن نگاه پسره به نظر واقعی میومد مشکل از خودمم بود چون من ۳ ماه پامو تو اون مغازه نذاشتم بعد سه ماه که رفتم اینطور شد
سلام شب بخیر من قصد ارتباط ندارم واسه همینه دارم عذاب میکشم هم خجالتی ام تو این موضوع هم اعتمادی واس ...
بله متوجه تون میشم و کاملا درکتون میکنم اما پس شما که اصلا درگیر رابطه نشدین و هیچ تنشی یا تاچی یا جرقه ای که منجر وابستگی معمولا در یک خانم با احساس میشه بینتون اتفاق نیفتاده دلیل این حد از عذاب دادن خودتون چیه ؟
بله متوجه تون میشم و کاملا درکتون میکنم اما پس شما که اصلا درگیر رابطه نشدین و هیچ تنشی یا تاچی یا ج ...
نمیدونم فقط میدونم یه روزی یه حس خیلی شدید از اون وارد قلبم شد از اون روز من اینجوری شدم شما مردا بیشترتون ما زنا رو دق مرگ میکنین شغلتون این شده انگار. زن بودن نقش خیلی سختیه