از زمانی که تو را بین خلایق دیدم🎼🍃
مثل یک فاتح مغرور به خودم بالیدم 🎼🍃
عشق یکبار به من گفت برو گفتم چشم🎼🍃
عقل صد بار به من گفت نرو نشنیدم🎼🍃
پدرم هی وصیت کرد که عاشق نشوم 🎼🍃
تو چه کردی که به گور پدرم خندیدم؟!🎼🍃
سالها درد کشیدم که ب دردم بخوری 🎼🍃
آخرش رفتیو از درد به خودم پیچیدم🎼🍃
از دهانم که پُر از توست بدم می آید🎼🍃
تف بر آن لحظه که لب های تو را بوسیدم🎼🍃
داستان منو زیبایی تو یک خط است🎼🍃
بچگی کردمو از لای لجن گل چیدم🎼🍃🙂