منم همین فکر و میکردم اخه من همیشه با دهخدا جان و فردوسی جونم میرفتم سانفرانسیسکو حالا سانفرانسیسکو این ماهم اینا نیومدن منم نگران شدم زنگ زدم گفتن فوت شدن جفنگی اومدم ایران مستقیم رفتم سرخاکشون... حلواهاشون مال تایلند بود خرماهاشون مال انتالیا ... کاش میومدی عجقمم خیلیی خووب بود و خوش گذشت ...فکر کن نوحه ای که سرقبر موقع دفن گذاشته بودن شعر الف ب پ ت ث بود🖤🖤🖤🖤😪