سلام ۳۶یا۳۷سال پیش مامان خودم با دوتا دختر ۵و۶ساله
نه خودش خیر دید نه پدرم نه ما دخترا الانم که منو خواهرم ازدواج کردیم ولی خوب ازبچگی هنوزم که هنوزه عقده ی نبودشون کنار ما تجریه نامادری ووجود ناپدری ولمون نمیکنه حسرت خیلی چیزا موند تو دلمون مادررفت سرزندگیه خودش ونامادری اومد جاش پدرهم شد ناپدری حسرت اینکه پدرم یبار زنگ بزنه حالمونو بپرسه موند تودلم حسرت اینکه مثل مادرودخارای دیگه بامامانم درددل کنم موند تودلم .منو خواهرم آینده ی بچه های شماهستیم