2777
2789
چند سالشون بود چطوری دلت اومد زندگی منم جهنم اما دل کندن از بچه ها م سخته نتونستم ولشون کنم

اولش که فکرم بهش میکردم میشستم تو خونم..چون یک ساعت هم دور نبودم ازشون..ولی سرنوشت جوری رقم خورد خودش انداختم بیرون..بچه هارم نداد..منم سه ماه بدون بچه هام تمرین کردم..یک هفته اول کشنده بود حالم کم کم خدا قلبم رو التبام داد..انگار خدا خواست تمرین بسه واسه من وبچه هان..الان هفته ای سه روز پیش منن..هم من هم اونا قبول کردیم..لابد پدرشون فکر همه جاش رو کرده که انداخته بیرون

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

اولش که فکرم بهش میکردم میشستم تو خونم..چون یک ساعت هم دور نبودم ازشون..ولی سرنوشت جوری رقم خورد خود ...

آخه بعدا که مدرسه ای بشن سخت میشه رفت و آمدشون یا نه؟ الهی خدا بهت قدرت زیاد بده 

خونع ماشین و درآمد خوب دارم فقط اعصاب ندارم

خوب گزینه دوم برای شما تیک سبز میخوره

اما مورد اول و سومی که گفتم شوخی نبودا میدونی که دهن گشاد این جماعت همیشه بازع

قول داده بودی با اولین برف به خیابان برویم و آدم برفی رویایی‌مان را بسازیم، افسوس... 😔💔
گفتم تو خود منی فقط من پول ندارم سه تا بچه دارم دوتاش خیلی کوچیک یکیش کلاس اول خسته شدم فقط هر چی زو ...

منم همینم.سه تا بچه دارم دوتاشون کوچیک یکیشون کلاس اول بود امسال.کوچیکا بزرگ بشن برن مدرسه جدا میشم

برای سلامتی و عاقبت بخیری دخترای گلم یه صلوات مهمونم کنید.ممنونم
منظورم پیش شما باشه خیلی بهتره مرد که بچه جمع نمی کنه بچه هات چند ساله هستند به منم بگو چطوری ولشون ...

مادرش نگه میداره خودش که نه..ب من از اول میگفت خونه جدا بگیرم فقط بچه هام رو بزرگ کن خودش بره دنبال الواتی...گفتم شرمنده ..از اون ورم بهم بر میخورد بشم پرستار بدون محبت و...واقعا سخته تک وتنها..اصلا دلش رو نداشتم ونمیتونستم چند بار اومدم بیام خونه بابام ولی نتونستم تا اینکه خدا خواست بیرونم کرد..دیگه دوری اجباری شد اولش سخت بود دیگه عادت کردم

مادرش جوونه..نگه داشته ب قول خودش مثل دسته گل..‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دستشم درد نکنه..

فک کنم منم پسرمو بدم نهایتا 

مادرشوهرم جوونه

تو منو انتخاب کردی❤                                                  انتخاب کردی که مامانت باشم ، خونه کوچیک و آرومم رو، دل تنها و مهربونم رو دیدی دلت خواست من همدمت باشم.پسر کوچولوی قشنگم💕                                                                 اگر نخونی و ندونی زود خام میشی     سرتو بالا نگه دار نکنه رام شی                                           دشمن جهل و جاهلم⚠️⛔️

سلام ۳۶یا۳۷سال پیش مامان خودم با دوتا دختر ۵و۶ساله 

نه خودش خیر دید نه پدرم نه ما دخترا الانم که منو خواهرم ازدواج کردیم ولی خوب ازبچگی هنوزم که هنوزه عقده ی نبودشون کنار ما تجریه نامادری ووجود ناپدری ولمون نمیکنه حسرت خیلی چیزا موند تو دلمون مادررفت سرزندگیه خودش ونامادری اومد جاش پدرهم شد ناپدری حسرت اینکه پدرم یبار زنگ بزنه حالمونو بپرسه موند تودلم حسرت اینکه مثل مادرودخارای دیگه بامامانم درددل کنم موند تودلم .منو خواهرم آینده ی بچه های شماهستیم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   roya1441  |  13 ساعت پیش
توسط   honye_ella  |  13 ساعت پیش