خونه پوکیده دو روز پیش خونه رو تمیز کردم کامل گردگیری وهمچی دیروز رفتم خونه مامانم نتونستم شب تنها برگردم موندم ظهر اومدم دیدم شوهرم اینقدد خونه رک بهم ریخته از ظهر تاحالا کار میکنم هنوز ربعش تموم نشده
کمر درد شدید دارم هنوز توشوک خبر بارداریم هستم بقران شکم و کمر درد گرفتم از بس کار کردم و حرص خوردم الانم هی میگ شام بده شام بده
چقد بی درکه نمیگه با وحود دیسک کمر بارداره نمیگه این روزا حالش بده
نمیگه بزار به بقیه کاراش برسه
جاریم وخواهرشوهرم شوهراشون مرتبن پلشت نیستن از ظهر مشکی پوشیدن رفتن خیمه گردی
شهر ما از روز اول خیمه میزنن و..
فقط منم تا الان قرمز تنمه
چطور افسرده نشم با این حجم از بی درکی و کار ریخته رو سرم 😭😭😭😭😭😭
مادر شوهرم فردا روزه داره بعدش میگن عروس بزرگه کمک نمیکنه ای کاش بمیرم من چطور این همه دردو دارم تحمل میکنم
شوهرم اینقد پلشته بقرآن هرروز از صب تا شب کار میکنم نمیرسم کثیف کاریاشو تموم کنم پیراهناش آویزونن شلواراشو تا میکنم میاد پایین ترین شلوارو برمیدازه همه رو پخش زمین میکنه
الانم داد زد شام بیار میگم کمر دردم میگ نشد کمر درد همش خوابی پس کی کار میکنی بقران وقت نمیکنم بخوابم ینی این همه کار کردنمو خواب میبینه🥹
الهی بحق محرم حرام نزار سال دیگه زنده باشم💔😭تمومش کن