الان که پدر و مادر جوان هستن
هردوکارمیکنن خرج ی بچه میکنن
هم بچه راضیه هم پدر و مادر
فردا بزرگ میشه بچه میره دنبال همسر
پدرو مادر شدیدا احساس تنهایی میکنن
مدام زنگ
مدام بیماری
مدام دلتنگی
همسر بچشون مدام دعوا و غر که چرا اینقدر مامان بابات زنگ میزنن
چرا همش کار دادن
چرا باید تو انجام بدی
چون دیگه اونا نمیتونن انجام بدن و چون من تک فرزندم جواب نمیده
چون عروس یا دامادمون هم تک فرزنده و اون هم همون مشکلات
دوتایی فقط باید به فکر خونواده باشن
تازه خیلی شانس بیارن که پدرو مادر تا آخر عمر سالم باشن و مریض نشن و از کار افتاده نشن
اونم خیلی به ندرت اتفاق میفته
بچه میخواد بره دنبال خوشگذرانی پدرو مادر میگن ماروهم ببر چون ما جز تو کسی نداریم
ولی همسرشون مخالفه
و باز دعوا
نهایت سر یکسال بچه باید طلاق بگیره چون نمیتونه بین همسر و پدرو مادری که جز اون کسی و نداره تعادل برقرار کنه
تا زمانی که پدرو مادر سالم و جوان هستن باز بهتره ولی ولی یکم پیر یا مریض بشن یه بچه پوستش کنده میشه از فشار هرروز و دکتر و دوا و پرستاری
ولی دو یا چندتا باشن میتونن تقسیم کنن یا با هم انجام بدن