من درگیر افسردگی بودم هستم حالم خوب نیست خانوادم نمیدونن چون بگم جدی نمیگیرن امسال نهایی دارم کنکور دارم خودتونم میدونید که نهایی چقدر تاثیرش زیاد شده . هفته پیش مادربزرگم فوت شده هر روز مامانم میره خونشون خواهرم کلاس اوله مشقاش زیاده الان داشت با خالم حرف میزد از صبح یه ثانیه رفتم گفتم ببرش من درس دارم نمیتونم جواب نداد یبار دیگه گفتم جلو خالم تا تونست سرم داد زد و فحش داد . اشکم بند نمیاد نه بخاطر این موضوع من خودم حالم بده از درسام عقبم هیچکس درکم نمیکنه همیشه حوصلم تلفنش رو داره لعنت تو روی که به دنیا اومدم همه چالش های زندگیم رو دوشمه هیچ دوستی ندارم پرم حالم بده
انشالله که موفق باشی ولی بعدا میفهمی همه این استرس ها الکی بوده
هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و.... شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه. ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔