داداشم معتاد شده ن درس میخونه ن مدرسه میره فقط میره با دوستاش گل میکشه روانیه تمام در و دیوار خونرو شکسته میترسم بخاطر وضعیتش کسی با من ازدواج نکنه هعییی خدادچرا هر جی بدبختیه ماله خاتواده منه
میترسیم بره چیزای جدید هم از اون یکیا یاد بگیره اصلا حرف گوش نمیکنه کافیه ی چیز بگید داد و بیداد میک ...
اگه قصد خودش ترک نباشه ممکنه بدتر بشه اومد چیزای دیگه هم شروع کنه عموی بنده هم از سن نوجونی به این راه کشیده شد زندگیش نابود شده کلا روانی شده به همه حمله میکنه