سلام من دیگه خسته شدم نمیتونم باهاش مهربون باشم هر روز یه کار جدید هر روز یه بد بختی دلم نمیخواد زن بابای بدی باشم تا حالا دستم بهش نخورده دعواش هم نکردم ولی من آدمممممممم خستمممم چیکار کنممممم
این که گقتین نمیتونم باهاش مهربون باشم این بده .. بلع منه مادر گاهی عصبانی شاید بشم از بچه م اما مهر ...
عزیزم قضاوت نکن بچه خود آدم هیچ وقت به قصد دق دادنت تلاش نمیکنه وای من زیاد دیدم دختر همسایمون نامادریشو چقدر اذیت میکنه هر بلایی سر خودش میاره الکی میگه زن بابام کرده اون بنده خدا هم فقط یا قهر میکنه یا گریه بعضی بچه ها خیلی دریده هستن
نمیدونم چرا وقتی عاشق میشید ب اینده خودتون فکر نمیکنید.نباید شرایط میپذیرفتی حالا ک پذیرفتی مجبور ب تحملی.درسته سختع.بچه تو این سن نباید جیش کنه.ولی یا بخاطر استرس و فشار روحی هسش یا لجبازی.سعی کن امتحانی چن روز رفتارت عوض کنی مث دوس باهاش باش محبتش کن بغلش کن نازش کن.ببین رفتارش تغییر میکنه؟بخاطر جلب توجه و دبده شدن هم میتونه باشه