همسر

فکر میکنین ما الان عقدیمو اسممون رفته تو شناسنامه همدیگه راه برگشتیه .؟اونم با کلی ابرو

هعی بخدا خودمم موندم فقط دلم براش تنگه و نمیدونم چیکار کنم این لجبازیشو تموم کنه اخه چرا با من همچین میکنه من ک چیزی بهش نگفتم فقد گفتم هرچقد میتونی بزن ب کارتم ولی اون با بیتوجهی و نادیده گرفتن تنبیهم میکنه

درسته

عقد بنظره من همون ازدواجه و اون عروسی از نظر من ی جشنه واس چش بقیه وگرنه اسممون تو شناسنامه همدیگس 

درسته خانواده همین فکرو میکننو درک نمیکننو نمیتونن خودشونو بزارن جا طرف 

ب مامانم میگم دانشجوعه نمیتونه یکم وقت لازمه میگه بدرک میخواست نیاد خاستگاریت ک تورو بزنه بدبخت کنه

بابامم میگه تو بدبخت خونه مونده ای ک با این بسازی😔

یعنی حق بنده نیست تو کارتم ی مبلغی هرماه بیاد؟ ک دوروز دیگه ی مشکلی پیش بیاد دستمو جلو غریبه دراز نکنمو خاطرم جم باشه ی مبلغی تو کارتمه

من نمیدونستم 

پسر عمومه اصلا منو نمیشناخت فک میکرد من وجود ندارمو فکر میکرد پدره من فقط سه تا دختر داره من جزوشون نیستم اخه ارتباطی نداشتیم باهم از بچگی همشم بخاطره خانوادم بود ک حساس بودن 

من قبل عقد حرفامو زدم الان ک بهش میگم بم میگ من اینارو نگفتمو تو داری دروغ میگی و در اصل اون فراموش داره 

لیست عقد فقط فکر میکنن ی مانتوعه نمیدونن زن خرج داره منک نمیتونم هرجا میرم با ی مانتو برم خجالت میکشم خو بم میگه مانتو داری دیگه همینو استفاده کن قشنگ کهنه شد میریم دوباره میخریم

خدا کنه ولی فعلا اون بخاطرع این مشکل با نادیده گرفتنم نه پیام داده نه زنگ زده زنگ زده بودم گوشیو خاموش کرده بود منم خیلی حالم بده دلم تنگ شده ولی نمیخام زیاد تحویلش بگیرم روش بره بالا فک کنه خبریه ولی خو بم میگن نباید بین زنو شوهرغرور باشع ولی اون داره چرا چون  پسرعهههه پ من چی هعی

بهش گفتم 

باید تو کارتم پول باشه ک دوروز دیگه لازم داشتم بتونم ی مبلغی بردارم بم میگ ندارم میگم خو پ ی مبلغ مثلا ۱۰۰تومن بریز ک جم شه لااقل بدرد بخوره منک نمیخام خرج الکی کنم الان تو کارتم پول باشه نمیرم از یکی دیگه پول بگیرم دستم تو جیب خودمه ولی قبول نمیکنه و میگه چیزی لازم داری بمن بگو خودم میخرم عینن میخاد عین مامانش باشم

خو همین خوبه دیگه منم همین توقرو دارم ولی خب چه میشه کرد