بنظرم اشتباهه ادم قرص بخوره خیلی از این قرصا عوارض دارن حتا افکار خودکشی میارن ادم باید با ورزش و تعامل با آدمای مثبت حالشو بهتر کنه اطرافیان خیلی میتونن با محبت و درک حال آدمو خوب کنن
بنظرم اشتباهه ادم قرص بخوره خیلی از این قرصا عوارض دارن حتا افکار خودکشی میارن ادم باید با ورزش و تع ...
متاسفانه با کسی رفت و آمد ندارم از خانواده شوهرم که فققط با خود شوهرم رفت و آمد دارم از خانواده خودم هم با هیچ کدام البته نه بدلیل فقط افسردگی م. خواهر و برادر خوبی ندارم متاسفانه
[QUOTE=286544942]متاسفانه با کسی رفت و آمد ندارم از خانواده شوهرم که فققط با خود شوهرم رفت و آمد دارم &n شوهرمم خیلی بی درکه طعنه میزنه که با هیشکی در ارتباط نیستی حتا خواهر برادرای خودت سالی ب سالی سراغت نمیگیرن متاسفانه اونم حامی من نیس
من شوهرم راننده س گاهی برای مشهد بار میزنه مارو با خودش میبره تنها گردشم همینه ی بچه هم بیشتر ندارم میره مدرسه میاد با بچه هم گاهی بد رفتاری میکنم خودم میدونم اشتباه دست خودم نیست
[QUOTE=286544942]متاسفانه با کسی رفت و آمد ندارم از خانواده شوهرم که فققط با خود شوهرم رفت و آمد دار ...
خواهر و برادر من همش دنبال اینن چیزی میخرن پوز بدن . همش هم بچه های خودشون بهتر میدونن حتی اگر بد باشن در مورد پسرم بد حرف زده بود من دیگه کلا قطع رابطه کردم باهاش. عزت بچه م مهمتر از این رفت و آمد سمی بود
من شوهرم راننده س گاهی برای مشهد بار میزنه مارو با خودش میبره تنها گردشم همینه & ...
من با خواهر برادرام مجردی ارتباط خوبی نداشتم همش دعوا داشتیم الانم که متاهل شدیم نه زنگی نه سری شوهرم خیلی این قضیه رو به روم میاره شعور نداره با حرفاش آزادم میده حتا کاری کرده همه فامیل بفهمن که ما رابطمون اینجوره همش از لج من میخاد با خواهر برادراش ارتباط بگیره که بگه ما اینجوریم شما اونجور
خواهر و برادر من همش دنبال اینن چیزی میخرن پوز بدن . همش هم بچه های خودشون بهتر م ...
دقیقا منم سر اینکه شوهرخواهرم پشت پسرم بد حرف زده بود باهاش دعوا کردم و قط رابطه اونوقت شوهرم انقد شعورش نمیرسه که بگه من با اون سر بچمون قهرکردم میکوبه تو سرم که اون باهات حرف نمیزنه
من با خواهر برادرام مجردی ارتباط خوبی نداشتم همش دعوا داشتیم الانم که متاهل شدیم نه زنگی نه سری شوهر ...
من شوهرم وقتی خونه س بیشتر اعصابم خرد میشه. تلویزیون روشن میکنه میگم خاموش کن حوصله ندارم اونم حق دارد میگه بعد دو سه روز آمدم خانه غذا درستی نیس تلویزیون هم روشن نکنم. میگه برم همون جاده شما هم همینجوری.
دلم خوش بود شوهر کنم از دست دعواهای برادر و خواهرو پدرم راحت شم همونا با کاراشون و بی محلیاشون شدن طعنه واس زندگیم و رابطه منو شوهرم خراب میکنن اابت این بیشعوره که ب این چیزا کار داره فک کن مثلا میگه برادرت میشناسدت؟ خیلی خاطرتو میخاد