دیشب دوست دوران دانشگام زنگ زده که میخوام چند روز بیام خونتون
از تهران قراره بیاد مثلا بگرده حالا خودش هیچی دوتا از دخترخاله هاشم داره میاره بااینکه میشناسمشون ولی بازم خجالت نمیکشه با خودش دونفرم میاره
منم این ماه یه عالمه کار دارم
نمیتونمم عقب بندازمشون
اصلا از مهمون بازی خوشم نمیاد از قصد این چندسال نرفتم تا نیاد خونمون
الان غم دنیا منو گرفته
بهش یه بهانه بیار
خب میگفتیش خونه نیستم یا مریضم یا یچیز سرهم میکردی
میتونستی بگی من نیستم ویا کار دارم مجبور نبودی قبول کنی
بگو کرونا کرفتم
چرا همون لحظه شرایطو نسنجیدی خب میگفتی کار دارم
میگفتی رفتم مسافرت
چ پرو دوستت
سخت نگیر میگذره
خوش هم میگذره☺
ینی منم دوران مجردی خونه دوستام میرفتم این حسو داشتن 🥺
وای من عاشق مهمونم مخصوصا ناخوندش خیلی باحاله..سخت نگیر مهمون حبیب خداست
چرا نه گفتن براتون اینقدررسخته خب بگو روزه ام پذیرایی از مهمان برام سخته
واااااااااای چقد بد
قشنگ میفهمم جی میگی منم اصلا مهمون بازی دوسندارم، حتی خواهر مادرمم نمیان میدونن من بدم میاد کسی بیاد خونم چون کلا حال و حوصله حرف زدن ندارم، دوسدارم فقط ولو شم ناهار نون پنیر بخورم ظرفارو دو روز یبار بشورم
مهمون میاد سیستم زندگی ادمو گند میزنه
اگه نپیچونی اون چند روز مثل چند سال میشه برات
بگو کار پیش اومده باید بری شهرستان دیگه
یا بگو داداشت و زنش اومدن اونجا ی مدت بمونن
بهونه بیار وگرنه عصابت خراب میشه بیان
