تادلت بخادخابت بایدبااون کوچولوتنطبم بشه من الان ازبی خابی نیمیرم اماچون ایشون بیدارن منم بیدارم صبح زودم بایدبرم بیرون کاراداری ازصبح هم خانم کولی سواری کردن خلاصه داغونممم ولی شیرینه
الان که جوونیم به هیچکس نیاز نداریم.. دوروز دیگه پیر بشیم همین بچه هان که کمک حالمون هستن.. حداقل چشم به راه کسی هستیم تو خونه که بچه مون از در بیاد از تنهایی مارو دربیاره.. پدرومادر و خاهر برادر به درد روز پیری ما نمیخورن که.... همیشه خدارو شکر میکنم برا بچه هام.. با اینکه خیییییییییلی اذیتم میکنن ولی ارزش داره
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
