دوستان کسی هست باهم حرف بزنیم امروز چهارمین سالگرد ازدواجمون بود شوهرم تا یاعت دوونیم شب رفته بود عروسی وقتیم ک اومد دعوامون شد و گتکتم زد حالن ازش بهم میخوره ازش متنفرشدم دلم برا دخترم میسوزه ک هم شیرجوش میخوره هم وسط دعواهای ما گریه میکنه
اوخی عزیزم.به فکر دختر کوچولوت باش گناه داره اون طفل معصوم چه تقصیر داره میدونی چقد دعواهاتون روش تا ...
از زندگی من خبر نداری میگی کوتاه بیام من تو جوونی شدم ی ادم تنها و افسرده کارم شده اشپزی و خونه جارو کردن اگ دخترم نمیبود ک من هزار بار مرده بودم ازاین وضع زندگیم
از زندگی من خبر نداری میگی کوتاه بیام من تو جوونی شدم ی ادم تنها و افسرده کارم شده اشپزی و خونه جارو ...
باور کن ما هم مشکلات داریم.ولی مجبوریم یک سری چیزا رو کوتاه بیایم یعنی نزاریم کار به جاهای باریک کشیده بشه.منم خودم تقریبا افسردگی بعد زایمان گرفتم حالم خیلی خراب بود خیلی گریه میکردم.از همه چیز و همه کس ناراحت میشدم.کم کم حالم بهتر شد.البته من هیچ دوستی ندارم و فقط با خونوادم رفت و امد میکنم.